واقعیت سیاسی کنونی در آمریکای لاتین سیالتر، پیچیدهتر و چالشبرانگیزتر از هر زمان دیگری است و مشخص نیست که آیا این منطقه به طور کامل از پتانسیل قابل توجهی که برای تحول اقتصادی و ادغام عمیقتر در بازارهای جهانی وجود دارد، استقبال خواهد کرد. با روند رو به رشد منطقه ای شدن، به نظر می رسد که چشم انداز ادغام بیشتر در بازار جهانی در این منطقه، در حال بهبود است. کشورها با سرعت بیشتری نسبت به آنچه پیشبینی میشد از ویرانیهای این بیماری همهگیر بهبود مییابند و دولتهای جدید برای ارتقای عدالت اجتماعی و مدرنسازی اقتصاد خود بر تحولات داخلی متمرکز شدند. در ایالات متحده، درگیری در اوکراین، نگرانی در مورد چین، و مسائل داخلی عمده مانند قانون کاهش تورم، زمان و منابع سیاست را مصرف کرد و آمریکای لاتین را به حاشیه راند. سیاست در منطقه: تداوم و پویایی جدید چرخش آونگ به سمت چپ بخشی از نظم طبیعی دموکراسی هاست نه یک ناهنجاری یا تهدید. تنها چهار سال پیش، مکزیک، برزیل، آرژانتین، پرو، شیلی و کلمبیا توسط دولتهای راست رهبری میشدند. آنها به نوبه خود محصول واکنش منفی رأی دهندگان بودند که منجر به سرنگونی دولت های عمدتاً چپ میانه شد. بنابراین تعجب آور نیست که دولت های چپ پس از یک دهه افول اقتصادی و تأثیر همه گیری کووید-۱۹ در بیشتر مناطق آمریکای لاتین قدرت را به دست آوردند. اکثر دولتهای چپگرای جدید با کمترین اختلاف توسط رأیدهندگان در یک دوقطبی انتخاب شدند. علاوه بر این، تقریباً همه دولتهای جدید منطقه، حفظ سیاستهای کلان اقتصاد کلان، مبارزه با تورم و کاهش کسری بودجه ناشی از هزینههای بیش از حد در طول همهگیری را انتخاب کردهاند. حتی در شرایطی که آنها سیاستهای ملی گرایانهتری را در بخشهایی مانند معدن و انرژی دنبال میکنند. دولتهای چپ منطقه با وجود اینکه با برنامههای اصلاحی بلندپروازانه انتخاب شدهاند، باید زمان…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.