دشمنی دائمی حزب الله با اسرائیل بازتاب مفاهیم ایدئولوژیکی است که بر اساس آن بنا شده است. این سازمان توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تأسیس شد و تأسیس آن را شاید بتوان مهمترین نمونه موفق صدور انقلاب ایران دانست. اگر سوریه نبود که به ایران اجازه داد در دره بقاع لبنان فعالیت کند، تأسیس حزبالله نیز ممکن نبود. سوریه در دوره حافظ اسد این امر را به عنوان بخشی از استراتژی پس از عملیات صلح برای الجلیل اتخاذ کرد، که هدف روشن از بین بردن ارتش اسرائیل و خروج آن از لبنان امکانپذیر کرد. حمایت ایران همیشه ستون قدرت حزب الله بوده است، اما مهم ترین حمایتی که از آن برخوردار بود حمایت سوریه بود. دمشق حفاظت خود را در دوران بشار اسد نیز ادامه داد. از دهه 1980، با تشدید اتحاد با سوریه، حزبالله روند «لبنانیسازی» را طی کرد. این فرآیند سه عنصر اصلی داشت. اولین مورد، محدود کردن ادعای مبارزات مسلحانه به داخل جغرافیای لبنان، به ویژه در برابر تداوم حضور ارتش اسرائیل در جنوب لبنان بود. دوم، ایجاد یک بازوی غیرنظامی گسترده بود که بر تامین نیازهای جامعه شیعی لبنان متمرکز بود. سوم، سیاست زدگی به معنای ایجاد یک شاخه سیاسی و ادغام در نظام پارلمانی لبنان بود. اما لبنانیسازی باعث نشد که حزبالله مأموریت دوگانهاش را که در جهانبینی سیاسی و مذهبی اسلامگرایانهاش مستقر است، فراموش کند: استقرار یک ساختار اسلامگرا بر اساس الگوی جمهوری اسلامی در ایران از یک سو، و ادامه مبارزه با اسرائیل از سوی دیگر. حزب الله تا قبل از عقب نشینی ارتش اسرائیل از جنوب لبنان مدعی بود که وجود نظامی آن به هدف آزادسازی خاک اشغالی لبنان است. پس از عقب نشینی، این سازمان شروع به تأکید بر دکترین بازدارندگی برای دفاع از میهن در برابر "تجاوز اسرائیل" کرد. در نتیجه، حزب الله درگیر گفتمان سیاسی-ملی لبنان شد که ظاهراً…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.