یک جنگ موفق، جنگی است که بدون نیاز به جنگیدن به شکستن دشمن منجر شود. این مفهوم که توسط سان تزو در اثر جاودانهاش، هنر جنگ برجسته شده است، بر ماهیت جنگ شناختی، شاخهای از جنگ روانی، تأکید میکند. هدف جنگ شناختی، در کنار سایر راهبردهای غیرنظامی، دستیابی به پیروزی با از بین بردن عزم و ظرفیت مقاومت دشمن است. یک نمونه اسرائیلی از این نوع دستکاری شناختی پس از کشته شدن 12 غیرنظامی در بلندیهای جولان شهر مجد الشمس که توسط یک پرتابه ناشناس انجام شد، صورت گرفت. اگرچه شاهدان محلی ادعا میکنند که این افراد بر اثر اصابت موشک گنبد آهنین اسرائیل به زمین فوتبال کشته شدهاند، تلآویو، حزبالله لبنان را به حمله به این مکان متهم کرد و این اطلاعات نادرست را به کارزاری برای تأثیرگذاری گسترده بر غیرنظامیان لبنان تبدیل کرد. این بخشی از جنگ ادراکی بین اسرائیل و محور مقاومت منطقه است، جنگی که سالهاست انجام میشود و پس از هفت اکتبر به شدت تشدید شده است. کاشتن اختلاف درونی اما تل آویو دیگر بر این میدان مسلط نیست. هر اقدام نظامی یا غیرنظامی که توسط محور مقاومت علیه دولت اشغالگر اسرائیل انجام میشود، ذاتاً دارای یک بعد شناختی است که بر روان اسرائیلیها تأثیر میگذارد. جنگ شناختی شامل فعالیتهایی است که با هدف تأثیرگذاری بر آگاهی طرف دیگر انجام میشود. ذهن انسان به میدان جنگ تبدیل میشود و هدف آن تغییر افکار و تغییر شکل الگوهای تفکر برای تأثیرگذاری بر اعمال و تصمیمات است. این شکل از جنگ اغلب بار قابل توجهی را بر روی جبهه داخلی، به ویژه بر غیرنظامیان وارد میکند. بر اساس یک مقاله ناتو، جنگ شناختی گام دوم در مدل تصمیمگیری توسعه یافته که چرخه «مشاهده، جهت دهی، تصمیمگیری و عمل است را هدف قرار میدهد. اشتباهات در مرحله جهتگیری میتواند منجر به تصمیمات و اقدامات اشتباه شود و این…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.