نویسنده، دلیل ریسکپذیری انصارالله یمن در قیاس با حزبالله لبنان یا مقاومت عراق را پیشینه تاریخی و موقعیت جغرافیایی این گروه عنوان میکند. از منظر تاریخی، جنگ طولانیمدت عربستان علیه یمن، آستانه تحمل و اعتمادبهنفس این گروه و حامیانش را افزایش داده، چنانچه دیگر تهدید به بمباران هوایی، تأثیری بر اراده آنان نمیگذارد. از منظر جغرافیایی نیز، گستره ارضی گسترده یمن، امکان حمله همهجانبه و مهار این گروه را دشوارتر میسازد. علاوه بر این دو مؤلفه، نویسنده معتقد است که انصارالله در قیاس با گروههای عراقی و لبنانی، قرابت ایدئولوژیک بیشتری با جمهوری اسلامی دارد. چنانکه به تعبیر این گزارش آنها «فقط باید رها شوند، نه اینکه لزوماً به آنها گفته شود که چه کار کنند». این قرابت ایدئولوژیک، از گرایش انصارالله به شاخه جارودیه در مذهب زیدیه برمیخیزد که برخلاف دیگر پیروان زیدیه، اعتقاد نزدیکتری به دیدگاه شیعیان دوازدهامامی درباره امامت دارند. به ادعای این گزارش، این قرابت ایدئولوژیک، سبب شد تا خاندان بدرالدین حوثی پس از تشکیل گروه «جوانان مؤمن» در یمن، با اعلام تعهد به انقلاب اسلامی، پیوندهایی با سپاه پاسداران بیابد. در واقع، نویسنده مدعی است که پیوند انصارالله با محور مقاومت، بسیار پیش از حمله عربستان به یمن آغاز شده بود و این حمله و مقاومت انصارالله، صرفاً آن را نمایانتر ساخت. نایتز بیان میکند که ایجاد یک «حزبالله جنوبی»، خطر بزرگی برای اسرائیل است. زیرا انصارالله هم نیروی انسانی و هم منابع طبیعی بیشتری در یمن در اختیار دارد. علاوه بر آنکه توانستهاند به تسلیحات دوربُرد برای حمله به اهداف دورتر نیز دست یابند. نویسنده مدعی است که انصارالله از تجربه «بسیج» در ایران برای انسجام و سازماندهی نیروهای انسانیاش بهره گرفته و از تجربه «سپاه» برای هدایت معنوی نیروهایش استفاده میکند. ایران نیز با اتحاد با انصارالله توانسته علاوه بر تنگه هرمز، بر تنگه بابالمندب نیز مؤثر واقع شود. در این گزارش بیان…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.