جانکالابرز استاد سیاست خارجی دانشگاه واشنگتندیسی طی گزارشی در «اندیشکده خاورمیانه» مورخ ۲۷ مهر ۱۴۰۲، جنگ غزه را آزمونی برای سیاست خارجی چین نسبت به غرب آسیا دانسته است. وزارت خارجه چین، ریشه بحران را «بیعدالتی تاریخی علیه فلسطینیان» دانسته که مانع از تشکیل «دولت مستقل فلسطینی» شده است. مقامات چین بدون اینکه یکی از طرفین را محکوم کنند، صرفاً از «تلفات غیرنظامیان» ابراز تأسف و از تلاش شورای امنیت سازمان ملل برای آتشبس حمایت کردهاند. نویسنده به تلاش پکن اشاره دارد که سعی میکند خود به عنوان «بازیگری بیطرف و صلحجو که درصدد گفتگو با همه بازیگران است»؛ معرفی کند. اما گرچه این رویکرد درباره میانجیگری میان ایران و عربستان، مفید بود؛ درباره بحران فلسطین، بینتیجه است. کالابز معتقد است که آمریکا و چین، علیرغم رقابتهای اقتصادی و امنیتی، نسبت به پایان زودهنگام نبرد و ثبات منطقهای در غرب آسیا؛ منافع مشترک دارند. از جمله هر دو تمایل به ثبات قیمت انرژی دارند که در صورت گسترش درگیری، ممکن است افزایش یابد. پکن از یکسو به دلیل تفاوتهای فرهنگی و مذهبی قابلتوجه و غیرقابلانکاری که میان تمدن کنفوسیوسی و ادیان ابراهیمی وجود دارد و از سوی دیگر به دلیل فقدان اهرم فشار امنیتی نسبت به یک یا هر دو طرف بحران فلسطین؛ توان کافی برای اثرگذاری در این منازعه را ندارد. اهرمهای اقتصادی برای تبدیل چین به یک بازیگر متنفذ امنیتی در غرب آسیا، هنوز کافی نیست.
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.