زمان بدی برای ایران است که یک جنگ منطقهای در حال گسترش، جمهوری اسلامی و متحدانش در عراق، لبنان و یمن را در مقابل اسرائیل و ایالات متحده قرار میدهد. ابهامات بازدارندگی تا اوایل دسامبر، تلاشهای همه رهبران کلیدی مقاومت برای بازدارندگی، تشدید درگیری در امتداد مرز اسرائیل-لبنان، در عراق یا در منطقه دریای سرخ را به دنبال داشت. تا حدی، این تحول، خود محصول ابهامات ذاتی یک دکترینی بود که میتوان آن را «بازدارندگی تعدیلشده» نامید. این دکترین به محاسبات رقیب بستگی دارد که جقدر تغییر کند، تا حدی که گمان نکند فشارها به قصد یک جنگ همه جانبه است. محاسبه این معادله نه تنها دشوار است، بلکه به طور بالقوه خطرناک است زیرا هر گونه محاسبه اشتباه می تواند به دنبال کردن چنین جنگی تلقی شود. خطرات مرتبط با بازدارندگی تعدیل شده مطمئناً به تشدید تنش در خاورمیانه در هفته های اخیر کمک کرده است. در ایران، چه در میان نخبگان و چه در میان عموم مردم، این تصور محسوس وجود دارد که ایران در بازدارندگی اسرائیل یا ایالات متحده شکست خورد. بمبگذاریهای کرمان، که موکبهای چهارمین سالگرد ترور سردار سلیمانی را هدف قرار داد، به وضوح توسط گروه داعش انجام شد تا ظرفیت جنایت در خاک ایران را نشان دهد. در پی انفجارهای کرمان و ترور سردار موسوی توسط اسرائیل در 25 دسامبر، رهبران ایران تحت فشار فزاینده ای قرار گرفتند تا نشان دهند که می توانند به دشمنان ایران در خارج از کشور از وطن ضربه بزنند. اما انصارالله تمایلی به پیگیری بازدارندگی تعدیل شده ندارد و از تنش گسترده استقبال میکند. زیرا اولاً وابسته به یک دولت شناختهشده نیستند.ر واقع، انصارالله یک جنبش انقلابی کاریزماتیک است که نه تنها با ایدئولوژی ضد اسرائیلی، بلکه با نفرت عمیق از یهودیان و یهودیت انگیزه دارد. دومین عاملی که اقدام موازنه تعدی شده را پیچیده می کند،…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.