با چندقطبی شدن نظم ژئوپلیتیک بینالمللی، با تغییر مکان مرکز گرانش ژئواکونومیک جهان از آمریکای شمالی و اروپا به سمت آسیا، تقریباً همه بازیگران منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا روابط خود را با چین در حال رشد عمیقتر کردهاند. اسرائیل نیز از این قاعده مستثنی نیست. روابط اقتصادی چین و اسرائیل در بسیاری از بخش ها از جمله سرمایه گذاری، فناوری، زیرساخت ها، لجستیک، همکاری های علمی، گردشگری، ساخت و ساز و آموزش گسترده است با این حال، حداقل سه عامل اصلی احتمالاً رشد روابط دوجانبه آنها را محدود خواهد کرد: سیاست خارجی پکن در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و روابط آن با دشمنان اسرائیل، نگرانیهای امنیتی اسرائیل در مورد انتقال فناوری خاص به چین، و فشار ایالات متحده بر اسرائیل برای کاهش روابطش با غول آسیایی. تنوع بخشیدن به روابط جهانی اسرائیل فراتر از غرب یکی از اهداف نتانیاهو است زیرا اقدامات و لفاظی های بسیار تحریک آمیز از جانب افراط گرایان در ائتلاف حاکم اسرائیل به اصطکاک با پایتخت های غربی دامن می زند و سیاست داخلی نیز مرتبط است. بخشی از تفکر استراتژیک دولت نتانیاهو در این تلاش برای خنثی کردن بحران های سیاسی و اجتماعی در داخل اسرائیل با سفر نتانیاهو به پکن قابل مشاهده است، که احتمالاً می تواند منجر به معاملات بزرگ اقتصادی شود. اسرائیل همچنین به چین به عنوان یک قدرت رو به رشد با نفوذ بر ایران و عربستان سعودی نگاه می کند که می تواند به طور بالقوه برای پیشبرد منافع اسرائیل از جمله منافع مربوط به برنامه هسته ای ایران یا چشم انداز توافق عادی سازی عربستان و اسرائیل مورد استفاده قرار گیرد. علاوه بر این، حمایت چین از توافقنامه ابراهیم می تواند به عنوان مبنای دیگری برای روابط قوی تر چین و اسرائیل در آینده باشد. موقعیت اسرائیل در مدیترانه شرقی به ارزشی که…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.