اینکه پرتاب موشک از غزه به مناطق اشغالی کاهش یافته، نشانگر تضعیف توان نظامی حماس و دیگر گروههای مقاومت است. اما همچنان نیروهای این گروهها در رفح و خانیونس در حال مقاومت هستند و تونلها همچنان کارآیی خود را حفظ کردهاند. سه مرحله اساسی برای آینده غزه چنین است: مبادله اسیران و خروج رهبران و فرماندهان حماس از غزه تحت ضمانتهای بینالمللی، مشابه خروج عرفات و رهبران ساف از بیروت در ۱۹۸۲. اما نکته اینجاست که مشخص نیست شاخه نظامی حماس چه میزان از رهبری سیاسی در تبعید، اطاعتپذیری داشته باشد. اداره امور حیاتی و اداری غزه توسط تشکیلات خودگردان با کمک مالی دولتهای عربی و آمریکا، که با وجود محبوبیت اندک این تشکیلات در بین مردم فلسطین و ناکارآمدی و فساد آن، زمانبر خواهد بود، در حالی که غزه نیاز فوری به ارسال کمکها و مدیریت آن دارد. آغاز روند بازسازی غزه به موازات تغییر حکومت آن، که عادیسازی ریاض و تلآویو میتواند کاتالیزور آن باشد تا اسرائیل، همراهی بیشتری برای خروج از این محدوده نشان دهد. اما بدون پذیرش راهحل دوکشوری، همچنان بحران باقی است. اسرائیل و ایالات متحده چه روندی را برای جامعهپذیری باقی اعضای حماس در غزه در پیش خواهند گرفت؟ آیا معاهدهای شبیه توافق لندن با ارتش جمهوریخواه ایرلند، راهگشاست؟ میتوان از تجربه مواجهه دولت عراق با «شوراهای بیداری» در استان الانبار عبرت گرفت که اعضای این گروه را که متشکل از برخی اعضای القاعده و بخشی از حزب بعث بودند، به مرور به خدمت دولت عراق درآورد. «ترکیبی از مشوقها، تضمینهای ایمنی و چشماندازهای امیدوارکننده» است که در کنار «بازخرید تسلیحات» و «نظارت بر قاچاق تسلیحات»، امنیت مرزهای مناطق اشغالی را تضمین نماید. «تخریب آسان، ولی سازندگی، دشوار است» و به همین دلیل اسرائیل باید از هدف نابودی کامل حماس دست بشوید و با وجود حماس در آینده غزه کنار بیاید.
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.