منابع مالی انباشته کشورهای خلیج فارس
چه چیزی می تواند این تغییر شکل را توضیح دهد ؟ علیرغم آنچه بسیاری به آن امیدوارند، جهان همچنان به شدت به سوخت های فسیلی وابسته است. جنگ اوکراین و تحریمها علیه روسیه اهمیت مسکو را در بازارهای جهانی نفت و گاز کاهش داده است. علاوه بر این، دو کشور دیگر تولیدکننده نفت جهان،یعنی ایران و ونزوئلا نیز تحت تحریم هستند و زیرساختهای نفتی آنها قدیمی و رو به زوال است . ایالات متحده مقدار زیادی نفت و گاز تولید می کند اما همچنان نیازمند واردات مقادیر زیادی نفت و گاز است . در نتیجه، جهان اکنون ، به عرضه ثابت نفت و گاز کشورهای حوزه خلیج فارس متکی است .
این شرایط احتمالاً در دهه آینده ادامه خواهد داشت و اگر چنین شود، خلیج شاهد یکی از بزرگترین جریان های ورودی ثروت در تاریخ خواهد بود. پیش از این، چهار صندوق اصلی ثروت دولتی این کشورها تقریباً 3 تریلیون دلار دارایی انباشته کرده اند که در دو سال گذشته 42 درصد افزایش داشته است. عربستان سعودی انتظار دارد که صندوق سرمایه گذاری عمومی آن، تا سال 2030 بیش از 2 تریلیون دلار انباشته داشته باشد و آن را به بزرگترین سرمایه گذاری جهان تبدیل کند. برای آینده قابل پیش بینی، اینها مهم ترین منابع سرمایه روی کره زمین خواهند بود.
افزایش ثروت کشورهای خلیج فارس و تغییر شرایط خاورمیانه
پیامدهای اقتصادی این ثروت در اطراف ما وجود دارد. عربستان سعودی در واقع تجارت حرفه ای گلف را خریده است. در ژانویه، بلومبرگ گزارش داد که پادشاهی به دنبال خرید امتیاز مسابقات فرمول 1 به قیمت بیش از 20 میلیارد دلار است. معروفترین ستاره فوتبال جهان،یعنی کریستیانو رونالدو، برای یکی از تیمهایش با مبلغ ۲۰۰ میلیون دلار در سال بازی کند. این شرکت سرمایه گذاری های عظیمی را در صنعت بازی های آنلاین انجام می دهد و امیدوار است که به یک بازیگر اصلی در این فضا تبدیل شود. وقتی به تیمهای ورزشی معتبر، هتلهای لوکس در اروپا و برندهای معروف نگاه می کنید،ممکن است در پشت آنها صاحبانی از منطقه خلیج فارس را ببینید. همانطور که یکی از وزیران خلیج فارس به من گفت : «ما زیرساخت های زیادی در کشورهای خود ساخته ایم. چیزی که اکنون به دست می آید، پول نقد برای سرمایه گذاری است.»
این افزایش ثروت، خاورمیانه را تغییر داده است. بازیگران مسلط در منطقه یعنی مصر، عراق و سوریه به دلایل مختلف (فقر، تفرقه، ناکارآمدی) قادر به ایفای نقش های اصلی نیستند.اکنون خلیج فارس جایی است که تبدیل به بازیگری مهم شده است . عربستان سعودی، به ویژه، یک تغییر استراتژیک بزرگ در سیاست خارجی خود ایجاد کرده است.
تغییر راهبرد سیاست خارجی پادشاهی در دوران ولایتعهدی بن سلمان
شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد پادشاهی سعودی، در سالهای اولیه قدرت، از ثروت کشورش به شکلی خام و سلطهجویانه استفاده کرد. او به طرق مختلف سعی کرد رژیمهای قطر، لبنان و اردن را تحت فشار قرار دهد یا سرنگون کند،این در حالی است که جنگی داغ در یمن و جنگی سرد با ایران به راه انداخت که هیچکدام به ثمر نرسید. قتل جمال خاشقچی در سال 2018 نیز در این دوره اتفاق افتاد. در مقابل، در چند سال گذشته به نظر می رسد که او به بلوغ رسیده است، روابط خود را با قطر و اردن بهبود بخشیده، روابط دیپلماتیک خود را با ایران برقرار کرده و به دنبال یک توافق صلح در یمن است.
چین ، بازیگری مهم در خلیج فارس
کشورهای خلیج فارس همگی در حال تعمیق روابط خود با چین هستند که اکنون بزرگترین مشتری منطقه است. در سال 2001، تجارت عربستان سعودی با چین کمی بیش از 4 میلیارد دلار بود که حدود یک دهم تجارت آن با ایالات متحده و اتحادیه اروپا بود. این میزان در سال 2021، حدود 87 میلیارد دلار، بیشتر از ایالات متحده و اتحادیه اروپا شده است . روابط اقتصادی به سرعت در حال رشد است و روزنامه پست حتی گزارش می دهد که چین، ساخت یک تاسیسات نظامی مشکوک در امارات را از سر گرفته است.
کشورهای خلیج فارس و قدرت های بزرگ
عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج فارس به دنبال جدا شدن از آمریکا نیستند. آنها خواهان روابط نزدیک اقتصادی با چین و روابط امنیتی نزدیک با آمریکا هستند. آنها می خواهند بتوانند آزادانه با همه از جمله روسیه معامله کنند. (اگر می خواهید ببینید روس ها برای فرار از تحریم های غرب به کجا رفته اند، از دبی دیدن کنید، جایی که در برخی هتل ها بیشتر روسی می شنوید تا عربی.) آنها روابط رو به رشدی با هند دارند و حتی در حال ایجاد پیوندهای جدید با اسرائیل هستند.
اکثر کشورها مایلند سیاستی را دنبال کنند که به آنها اجازه می دهد به صورت آزاد در غرب و شرق دوستان خود را مطابق با منافع خود انتخاب کنند. اگر ولیعهد به مسیری که اکنون در آن است ادامه دهد، عربستان سعودی احتمالاً قادر خواهد بود این اقدام متعادل کننده را مدیریت کند.