مخالفت با شاه مخلوع ایران باعث شد که آیتالله روحالله خمینی، بتواند رهبری اعتراضات و انقلاب علیه حکومت سابق در ایران را بر عهده بگیرد. تفسیرهای آیتالله خمینی و پیروانشان بر اقشار مختلف مردمی، بهویژه بر زنان، تأثیرات زیادی داشت.
این یکی از دلایلی است که چند روز قبل از تسخیر سفارت آمریکا، استیون ارلنگر، ویرایشگر جوان آن زمان در روزنامه بوستون گلوب (که اکنون خبرنگار دیپلماتیک ارشد اروپا برای نیویورک تایمز است) نوشت که حکومت انقلابی نمیتواند دوام بیاود اما این حکومت دوام آورد. یکی از دلایل اصلی آن جنگ ایران و عراق بود. حمله عراق به رهبری صدام حسین در سپتامبر ۱۹۸۰ بحرانی ایجاد کرد که ایرانیان را دور این پرچم جمع کرد. تاریخ نظامی جنگ ۱۹۸۰-۱۹۸۸، تاریخ سیاسی آن دوره و حتی هنر و طراحی گرافیک ایرانی در آن زمان بهخوبی مطالعه شدهاند. فرزانه، استاد تاریخ در دانشگاه نورتایسترن ایلینوی، با یک مطالعه عمیق و خوب، کتابی با عنوان کتاب «زنان ایرانی و جنسیت» را درباره حضور زنان در طول جنگ به رشته تحریر درآورده است.
فرزانه در کتاب خود اشاره میکند که میلیونها زن ایرانی در حرکتهای مربوط به جنگ شرکت کردند، برخی در کنار مردان جنگیدند و برخی دیگر به عنوان پزشکان درمانگر مجروحان جنگی، رانندگان کامیون، خبرنگاران و اهداکنندگان خون در این جنگ حضور داشتهاند. بسیاری طلا و پول برای تأمین هزینههای جنگ اهدا کردند. بیشتر آنها به عنوان کاتالیزور برای مردان خانوادهشان عمل کردند تا داوطلب شوند و بجنگند. فرزانه استدلال میکند که اهمیت مشارکت زنان این بود که به آنها اجازه داد تا از «نقشهای جنسیتی و محدودیتهای اجتماعی-فرهنگی» که قرنها ادامه داشته، فرار کنند.
در حالی که فرزانه بر زنان در طول جنگ ایران و عراق تمرکز دارد، او به دقت بین گروههای مختلف زنان، مذهبی و سکولار، شهری و روستایی، فارسی و اقلیتهای قومی، تفکیک قائل میشود. این دقت و توجه به پیچیدگی ایران، رویکرد تاریخی فرزانه را از برداشتهای نظری رایج در برنامههای مطالعات خاورمیانه و جنسیت امروز متمایز میکند. مثلاً او درباره زنان خرمشهر و آبادان، دو شهری که بیشترین آسیب را از حمله اولیه عراقیها و درگیریهای بعدی متحمل شدند، میپردازد. در فصل جداگانهای، او درباره زنان اسیر جنگی مطالبی را نوشت.
نویسندگان و فیلمسازان ایرانی بهتر به موضوع بیوههای جنگ پرداختهاند، شاید به این دلیل که تعداد آنها زیاد بود اما فرزانه در این زمینه نیز کار فوقالعادهای انجام میدهد. در دو فصل پایانی، فرزانه به تأثیرات مداوم جنگ بر زنان، بهویژه برای کسانی که با افراد مفقود یا کشتهشده مرتبط هستند و نقش زنان در جامعه ایرانی امروز میپردازد. بسیاری از تبلیغکنندگان ایرانی پیشرفت زنان در جمهوری اسلامی را ستایش میکنند اما فرزانه بهعنوان یک توجیهگر عمل نمیکند و رویکردی صادقانهتر به مشکلاتی که زنان با آن مواجهاند، دارد. او میگوید: «فهرست بلندی از انتظارات برآوردهنشده توسط زنانی که در جنگ شرکت کردند، وجود دارد. با این حال، تحصیلات و مشارکت زنان در جنگ به آنها حق بیشتری در تصمیمگیریهایی که به نمایندگی از آنها توسط پدرسالاری انجام میشود، نداده است».
در حالی که فرزانه روایت خود را با صحبت در مورد مطالعات سیاسی غیرضروری، مانند بحث درباره اتفاقات مربوط به ۱۱ سپتامبر آمریکا، به حاشیه میبرد اما این مطالب از ارزش این کتاب نمیکاهد.