سلیمانی شروع به ایجاد گروه های مقاومت (عمدتاً شیعه) در سرتاسر منطقه کرد. او سپس اقدام به ضدحمله کرد تا زمینه جدیدی را برای تبدیل به یک ائتلاف منسجم در مخالفت با ائتلاف تحت حمایت آمریکا شکل دهد. بیروت به دست حزب الله افتاد، بغداد به دست حشد الشعبی، و صنعا به انصارالله و دمشق در دستان قبیله اسد و برادران علوی آن باقی ماند.
در برخی موارد، این یک پیروزی نظامی بود. در برخی دیگر، این تسخیر تدریجی بود که به طرق دیگر طراحی شده بود. در هر صورت، تهران و متحدانش در حال تثبیت کنترل خود بر لبنان، عراق، یمن و سوریه هستند و هر سال که می گذرد تسلط آنها بیشتر می شود.
اردن قربانی آشکار بعدی در تهاجم منطقه ای ایران است. این کشور با سوریه هم مرز است، جایی که ایران در حال حاضر دارای تعداد زیادی پرسنل نظامی و شبکه ای از پایگاه را علیرغم تلاش های اسرائیل، ایجاد کرده است.
اردن همچنین با عراق هم مرز است، جایی که دولت آن کمتر قادر است ایران را از انجام هر کاری که میخواهد باز دارد. این کشور همچنین با کرانه باختری هم مرز است، جایی که گروههای فلسطینی مانند حماس و جهاد اسلامی فلسطین با کمک مالی، تسلیحات، آموزش و مشاوره ایران به فعالیت خود ادامه میدهند.
بنابراین عوامل و نمایندگان ایرانی اکنون می توانند از هر سه جهت به اردن نفوذ کنند. اردن همچنین دارای شکاف های طبیعی است که ایران دوست دارد از آنها بهره برداری کند. اردن حدود 3 میلیون پناهنده دارد که آنها اکثراً از عراق، سوریه و کرانه باختری می آیند و مانند همه پناهندگان برای استخدام توسط ایران و متحدانش عالی هستند.
نزدیک به 60 درصد از جمعیت اردن فلسطینی هستند و بسیاری از برجسته ترین گروه های مدنی آنها با گروه های تحت حمایت ایران در کرانه باختری و غزه مرتبط هستند. در همین حال، ملک عبدالله و خانوادهاش بسیاری از نخبگان اردن را از خود دور کردهاند،
از نظر اقتصادی، اردن به طور مزمن به کمک خارجی وابسته است. زمین زراعی کمی دارد، منابع طبیعی کمی دارد و همیشه در آستانه تمام شدن آب است. این کشور به سختی، سال به سال، تنها به لطف قراردادهای تجاری مطلوب با اسرائیل و کمک های غرب و خلیج فارس دوام می آورد.
باخت اردن به ایران فاجعه بار خواهد بود. این به ایران و متحدان نیابتی اجازه می دهد تا از شبکه های بسیار توسعه یافته فلسطینی بین اردن و کرانه باختری برای نفوذ به اسرائیل، ملتهب کردن فلسطینیان کرانه باختری، و فعال کردن حماس و دیگر گروه های تروریستی در غزه استفاده کنند.
هیچ دلیلی برای شک در تمایل ایران برای نابودی اسرائیل وجود ندارد، اما این همیشه چیزی بیش از یک آرزوی بلندمدت بوده است. اگر ایران بتواند رژیم اردن را مانند رژیم های دیگر سرنگون کند، نابودی اسرائیل ممکن است ناگهان به دورنمای بسیار واقع بینانه تر و کوتاه مدت تبدیل شود. هیچ هدف بعدی بهتر از اردن برای ایران وجود ندارد. ارتش و جوامع اطلاعاتی اسرائیل قبلاً به این نتیجه رسیده اند.