جالب اینجاست که منافع چین در بسیاری از اوقات با منافع ایالات متحده همپوشانی دارد. حفظ جریان آزاد انرژی و تجارت (که چین به شدت از آن سود می برد)، مقابله با تروریسم و گروه های افراطی اسلامی (که چین آنها را به عنوان یک تهدید امنیت ملی در غربی ترین استان خود معرفی می کند)، مقابله با گسترش سلاحهای کشتار جمعی بهویژه سلاحهای هستهای (چین یکی از امضاکنندگان کلیدی برنامه جامع اقدام مشترک ۲۰۱۵ یا برجام بود و میخواهد باشگاه هستهای را که یکی از اعضای آن است، کوچک نگه دارد)، پایان دادن به جنگ های داخلی و بازسازی کشورهای از هم گسیخته (چین در آغاز جنگ داخلی در لیبی ضرر زیادی کرد و تلاش کرده است در بسیاری از درگیری های داخلی منطقه نقش میانجی ایفا کند) و طرفداری از ثبات منطقه ای و کاهش تنش بین دولتی (از آنجایی که ایالات متحده در توافقنامه آبراهام در سال 2020 میانجیگری کرد، چین در مارس سال جاری میانجیگری توافق عادی سازی بین عربستان و ایران را انجام داد) از جمله منافع مشترک ین و آمریکاست. ترس چین این است که هر جنگ منطقهای، قیمتهای انرژی را بالا میبرد و مسیرهای انرژی و تجاری را مختل میکند. چین نیز مانند ایالات متحده، علاقه بلندمدت به انتقال انرژی پایدار و تلاش موفقیت آمیز تغییرات آب و هوایی جهانی دارد.
اختلاف منافع چین و آمریکا
البته، ایالات متحده و چین نیز دارای اختلافاتی نیز هستند. از نظر ایدئولوژیک، چین یک مدل حکومتی اقتدارگرا را ارائه می کند، در حالی که ایالات متحده دموکراسی و حقوق بشر را ترویج میدهد. ایدئولوژی عناصر ستون اصلی سیاست خارجی واقعی هیچ یک از طرفین نبوده است. چین مدل حکومتی خود را تحمیل نمیکند و به طور مساوی با حکومت های دیکتاتوری و دموکراسیها به یک صورت برخورد میکند. چین منافع آمریکا در خاورمیانه را در شراکت با چندین دولت مستبد و سرکوبگر، حمایت مستمر از استعمار اسرائیل در اراضی اشغالی فلسطین و نقض قوانین بینالمللی دیکته کرده است. چین و آمریکا در دو طرف جنگ در سوریه قرار گرفته اند و رویکردهای متفاوتی در قبال ایران در پیش گرفته اند.
علیرغم همگرایی منافع در حال حاضر، ایالات متحده و چین در حال عبور از رابطه تنش آمیز با یکدیگر هستند. آنها بر اساس تفاسیرشان از نیات بلندمدت یکدیگر در حال رقابت پنهانی هستند. در حالی که ایالات متحده امروز موقعیت استراتژیک مسلطی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا دارد، نگران است که شیوه های اقتصادی جدید چین از جمله بنادر تجاری و پارکهای صنعتی، در طول زمان برای به چالش کشیدن سلطه استراتژیک آمریکا انباشته شود. و اشنگتن همچنین نگران است که فروش تسلیحات چین به منطقه در طول زمان به ابعاد تهدیدآمیزی برسد. چین از تغییر نظم جهانی تحت سلطه ایالات متحده ابایی ندارد. رئیس جمهور شی جین پینگ موقعیت تک قطبی سابق آمریکا را به چالش کشیده است. استراتژیستهای چینی مطمئن هستند که پروژهها و شرکتهای اقتصادی آنها میتواند در بلند مدت به عنوان عامل افزایش قدرت چین در خارج از کشور عمل کند.
در چین، بر کسی پوشیده نیست که پکن در حال حاضر از حضور نظامی ایالات متحده در خاورمیانه سود می برد. این حضور، جریان آزاد منابع و صادرات انرژی چین را به خارج و به منطقه تضمین می کند. پکن هیچ حرکت بزرگی برای به چالش کشیدن بار استراتژیک کنونی آمریکا در خاورمیانه انجام نداده است. صداهایی در پکن به گوش میرسد که هشدار میدهند که اگر چین و ایالات متحده در دهههای آینده درگیری داشته باشند، چین نمیتواند آبراههای تحت کنترل آمریکا که برای تامین هیدروکربن و تجارت به آنها متکی است را ترک کند.، هر دو کشور امروز در معرض رفتن به سمت یک رابطه خصمانه تر هستند. این روابط خصمانه تنش های زیادی را در خاورمیانه به همراه دارد.
اصول ایالات متحده
سیاست محتاطانهتر و سنجیدهتر ایالات متحده در قبال چین در خاورمیانه چگونه خواهد بود؟ در سخنرانی اخیر جیک سالیوان در موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک، سیاست کلی ایالات متحده در خاورمیانه در پنج اصل مشارکت، بازدارندگی، دیپلماسی، تنش زدایی و ادغام ارزش ها خلاصه میشود. در سه اصل از این پنج اصل، ایالات متحده و چین فضایی برای تعامل دارند.
دیپلماسی و تنش زدایی
دولت بایدن برای رهبری دیپلماسی در دنیا جدی بوده است. واشنگتن تلاش کرده است که با چین به صورت دیپلماتیک رفتار کند. در پکن نیز صداهایی به گوش می رسد که خواستار از سرگیری دیپلماسی برای کاهش تنش با آمریکا هستند. چین در تنش زدایی از مناقشه عربستان و ایران موثر بوده است، در حالی که ایالات متحده در دستیابی به پیشرفت بین اسرائیل و کشورهای عربی موثر بوده است. چین میتواند برای کمک به یافتن راهحلهای سیاسی و طرحهای بازسازی برای کشورهای درگیر درگیری مانند یمن، سودان،لیبی و سوریه مفید باشد.
ادغام ارزش ها
سالیوان تأکید کرد که یکپارچگی ارزش ها بین جهانیان برای پیشرفت ضروری است. چین در حال حاضر نقشی بزرگ بر ای این مهم ایفا می کند. یکپارچگی، مستلزم ایجاد شبکهها و ارتباطات تجاری، حملونقل و انرژی منطقهای است. چالش هر دو طرف این است که چگونه می توان بدون ایجاد تنش با یکدیگر، سرمایه گذاری در یکپارچگی را لحاظ کنند.
شراکت
از اولین اصول مشارکت، ابتکار I2U2 است که هند، ایالات متحده، اسرائیل و امارات متحده عربی در رسیدگی به چالش های منطقه ای مرتبط با آب، انرژی، حمل و نقل، فضا، سلامت و امنیت غذایی با یکدیگر همکاری میکنند. اگرچه امروزه تصور شرایط صلح آمیز سیاسی بین واشنگتن و پکن دشوار است، اما چندین زمینه وجود دارد که ایالات متحده و چین می توانند به طور سودمند در منطقه با یکدیگر همکاری کنند. اولین مورد به پرونده ایران مربوط است. چین یکی از اعضای کلیدی 1+5 بود که برجام را به اجرا گذاشت و باید در هر سناریوهایی که در سالهای آینده در مورد پرونده هستهای ایران رخ دهد، نقشی کلیدی داشته باشد.
چین با صندوق بین المللی پول و بانک جهانی به عنوان بزرگترین وام دهنده در خاورمیانه رقابت می کند. کشورهای با درآمد متوسط و پایین خاورمیانه به دلیل قرار گرفتن در شرایط سختی چون قیمت های بالای مواد غذایی و انرژی، نرخ های بهره بالا و تورم بالا، شرایط سختی را تجربه میکنند. برخی از آنها مانند لبنان از نظر اقتصادی سقوط کرده اند و برخی دیگر به مانند مصر، اردن و مراکش به طور خطرناکی تحت فشار قرار گرفته اند. ایالات متحده و چین علاقه مند به حمایت از اقتصادهای به شدت تحت فشار و جلوگیری از فروپاشی بیشتر دولت های این منطقه هستند.
بدون همکاری بهتر ایالات متحده و چین، هیچ اقدامی برای تغییرات اقلیمی جهانی به سر انجام نخواهد رسید. ایالات متحده و چین باید بر سر تغغیرات اقلیمی با یکدیگر همکاری کنند. این همکاری جهان را به یک موفقیت بزرگ برای تغییر شرایط اقلیمی میرساند.
متحدان چند قطبی آمریک و چین
واضح هست که چین شریک تجاری اصلی شرکای قدیمی ایالات متحده در منطقه شده است؛ هر چند این شرکا همچنان می خواهندشراکت استراتژیک و چند لایه خود را با ایالات متحده حفظ کنند. شرکای آمریکا امروز توافق دارند که روسیه تهدیدی برای ایالات متحده و متحدان اروپایی آن در اروپا است. همچنین آنها موافق هستند که چین تهدیدی برای تایوان و متحدان آمریکا در آسیا به شمار میرود، اما آنها چین یا روسیه را تهدیدی برای منافع خود نمیدانند.
اینکه ایالات متحده چگونه این اختلاف دیدگاه جدید را با شرکای خود در منطقه مدیریت میکند، چالشی آشکار برای سیاستگذاران آمریکایی است. به منظور حفظ و تقویت این مشارکت ها، ایالات متحده باید به شرکای خود نشان بدهد که رابطه و همکاری چین با ایالات متحده خوب است. ایالات متحده همچنین می تواند شرکای خود را برای تأثیرگذاری بر خطوط کلی حضور و فعالیت چین در منطقه جلب کند.
درگیر و نگهبان
البته، ایالات متحده و چین با توجه به رقابت طولانی مدت جهانی خود، نگرانی های امنیتی معتبری نیزی خواهند داشت. به طور قابلتوجهی، ایالات متحده به کاهش خطر با شرکای امنیتی خود در منطقه ادامه میدهد. مطمئناً چین نیز به بررسی منافع خود در منطقه و محافظت در برابر تهدیدها ادامه خواهد داد، اما این احتیاط نباید کل رابطه را تعریف کند. در یک فرآیند تعامل سازنده، مطمئناً نقاطی برای وجود نگرانی های امنیتی مشترک وجود دارد که دزدی دریایی اخیرا یکی از آنها بود.
آینده را شکل دهید
در مورد رقابت جهانی و منطقه ای بین ایالات متحده و چین در چند دهه آینده هیچ چیز ساده یا تک بعدی وجود نخواهد داشت. سیاست هر دو طرف نباید با بدترین سناریوهای ممکن تعریف شود. همانطور که سالیوان در سخنرانی خود اشاره کرد، ما در سال های اولیه یک دهه تعیین کننده هستیم که شاید از زمان پایان جنگ جهانی دوم تجربه نشده است؛ جایی که شرایط رقابت با قدرتهای بزرگ ایجاد میشود . با افزایش این چالشها، راها ها برای مقابله با چالشهای مشترک بهطور چشمگیری محدود خواهد شد. به عبارت دیگر، سالیوان میگوید کاری که ما در حال حاضر انجام می دهیم قرار است بقیه قرن بیست و یکم را شکل دهد.
اجازه دهید بی سر و صدا وارد آن شب خوب نشویم. ایالات متحده و چین ناگزیر برای جنگ سرد یا گرم جهانی نیستند. نحوه رفتار دو کشور به انتخاب های رهبران هر دو طرف بستگی دارد. آینده بهتر ما آینده ای است که در آن هر دو قدرت جهانی هنوز در حال رقابت باشند، بله، اما به شیوه ای مسالمت آمیز، در حالی که در زمینه های همکاری و تلاش مشترک نیز مشارکت دارند.