چهارشنبه ۱۴۰۲/۰۷/۰۵

گزارش نشست: پیوستن ایران به بریکس؛ فرصت ها و چالش های اقتصادی پیش رو

رصدخونه  :رصدگر
لینک منبع اصلی

نشست بررسی پیوستن ایران به بریکس در تاریخ 18 شهریور 1402 به میزبانی سامانه تبادل رصد اندیشکده ها و در محل خانه اندیشه ورزان برگزار شده است .

پیمان مولوی :

نویسنده کتاب مغالطه های اقتصادی ذی نفعان

یک دیدگاهی امروز در جهان در حال شکل گیری است که می گوید غرب و شرق با یکدیگر در حال تقابل هستند و از منظر امنیتی به روابط بین شرق و غرب می نگرد. اما اگر از منظر اقتصادی  و سرمایه و تامین مالی به این مسئله نگاه کنیم، مسئله متفاوت می شود.چرا که مرز بندی های نقشه جغرافیایی با مرزبندی های دنیای سرمایه با یکدیگر متفاوت هستند و از دیرباز به همین شکل بوده است.

رتبه بندی آزادی اقتصادی کشورهای بریکس

اولین چیزی که می بایست ما برای شناخت بریکس بدان دقت کنیم، رتبه بندی آزادی اقتصادی است که پنج زیر مجموعه دارد.اندازه دولت، مالکیت بر روی دارایی ها و سیستم قضایی، قدرت پول، قوانین و مقررات، آزادی تجارت بین الملل از زیر مجموعه های شاخص رتبه بندی آزادی اقتصادی است.

نکته جالب این که کشورهای توسعه یافته، در شاخص رتبه بندی اقتصادی در جایگاه معنی داری در کنار یکدیگر قرار گرفته اند. کشوری مثل هنگ کنگ در این شاخص در جایگاه اول قرار دارد. کشورهایی همچون سنگاپور، کانادا، لوکزامبورگ جز چهل کشور اول قرار دارند. در گروه دوم، کشورهایی مثل ایتالیا، مالزی، فرانسه و...قرار دارند که چهل کشور دوم هستند و گروه سوم کشورهایی هستند که در رتبه های 84 تا 120 هستند و زیرمجموعه های شاخص آزادی اقتصادی این کشورها نزولی است و گروه آخر که معمولا با رنگ قرمز نمایش داده می شود، وضعیت بدی در این شاخص دارند.

اکنون می بایست یک سوال مطرح کرد: سوال این است که نهاد دولت در ایران کوچک است یا بزرگ؟

بر خلاف این که تصور می شود دولت در ایران بزرگ است، باید گفت که دولت در ایران بزرگ نیست، چرا که اگر به حوزه هایی مثل آموزش و پرورش، بهداشت و ورزش نگاه کنیم، می بینیم که بر خلاف بسیاری از کشورها، این حوزه ها در کشور ما گران هستند و دولت نتوانسته به طور مثال، آموزش و پرورش رایگان و با کیفیت خوب را برای مردم فراهم کند. لذا نهاد دولت به معنای رئیس جمهور و وزارت خانه های زیر مجموعه آن در ایران خیلی بزرگ نیست و رتبه اندازه دولت در ایران در بین 165 کشور، 60 است، این در حالی است که رتبه آمریکا با اقتصاد لیبرالی و بازار سرمایه ای در این شاخص 74 است و دولت آن از دولت ما بزرگ تر است. چرا که وقتی در بحث مالیات نگاه می کنیم، پوزیشن و جایگاه دولت آمریکا با دولت ایران متفاوت است.

رتبه آزادی اقتصادی ایران از میان 165 کشور، 159 است و بعد از ما کشورهای آرژانتین، لیبی، سوریه، زیمباوه، سوریه و ونزوئلا قرار دارند.

رتبه آزادی اقتصادی کشورهای عضو بریکس: هند 89، روسیه 94، آفریقای جنوبی 99، برزیل 114، چین 116

وضعیت هند در رتبه آزادی اقتصادی نسبت به سایر اعضای بریکس بهتر است و روسیه نیز به واسطه تحریم ها در سال آینده به وضعیت کشور ما دچار خواهد شد. چرا که رتبه آزادی اقتصادی ما قبل از تحریم ها در سال 2010 در جایگاه 100 قرار داشته و امروز به واسطه تحریم ها به این شرایط دچار شده است. به عبارتی هنر تحریم ها این بوده است که رتبه آزادی اقتصادی  ایران را که شبیه به همین کشورهای بریکس بوده را،  به رتبه 159 تنزل داده است.

لذا رتبه آزادی اقتصادی بنیانگذاران بریکس ، پایین تر از متوسط 80 کشور اول در دنیا است. این بدین معناست که در همه این کشورها شما با ذی نفعان اقتصادی در حوزه سیاستگذاری اقتصادی و اجتماعی روبه رو هستید و هرگز اقتصاد این ها شبیه کشورهایی مثل دانمارک و سوئد و کشورهای اسکاندیناوی نیست.

رتبه آزادی تجارت بین المللی ایران از بین 165 کشور، در رتبه 164 قرار دارد و روسیه در بین بنیانگذاران بریکس به سرعت به سمت کشور ما در حال حرکت است.

ما به لحاظ سایز دولت در رتبه 62 قرار داریم و به لحاظ حقوق مالکیت در رتبه 145 هستیم و به لحاظ قدرت پول در رتبه 154 قرار داریم و به لحاظ تجارت بین المللی 164 هستیم و به لحاظ قوانین و مقررات در رتبه 150 قرار داریم.

تقریبا جریان پول در تمام دنیا از کشورهای با رتبه آزادی اقتصادی پایین به سمت کشورهای با رتبه آزادی اقتصادی بالا در حال حرکت است و بیشتر چهل کشور بالا در این شاخص در تیررس ورود پول و سرمایه هستند.

رتبه اعتبار بین المللی

مسئله بعدی، رتبه اعتبار بین المللی کشورهاست. این شاخص مهمترین موضوع در بحث حرکت سرمایه است و رتبه های بالا بهترین رتبه های اعتباری هستند.

این شاخص را با طرح سوالی  اینطور می توان توضیح داد که به طور مثال افرادی که می خواهند از ایران مهاجرت کنند یا به کشوری بروند و چند سال آنجا اقامت داشته باشند، معمولا کدام مقصد را انتخاب می کنند؟ معمولا در پاسخ می گویند: کانادا، استرالیا، هلند، سوئد، نروژ و....

این کشورهایی که اشاره شد، رتبه اعتبار بین المللی بالایی دارند. سیستم رتبه اعتباری کشورها  بر اساس ریسک های کشوری، سیاسی و اقتصادی است.  و با طرح پرسش هایی همچون  این که : آیا کشوری به لحاظ سیاسی پایدار است یا خیر، آیا اطراف و داخل کشور جنگی وجود دارد یا خیر، یا به لحاظ اقتصادی وضع تورم و معیشت چطور است ، مکانیزم این رتبه بندی انجام می شود.

کشورهایی که رتبه بالای اعتبار بین المللی را دارا هستند در تیررس و محل ورود پول هستند و پول و درآمد از کشورهای با رتبه پایین با ریسک بیشتر به کشورهای رتبه بالا با ریسک کمتر می رود.

چین رتبه اعتباری A+ را داراست، هند رتبه اعتباری BBB- را داراست، برزیل و آفریقای جنوبی، BB- است و روسیه CCC است . هیچ پول کلانی در سطح دنیا بدون حساب و کتاب این سیستم رتبه بندی در هیچ بانکی در سطح دنیا با هیچ هدفی جابه جا نمی شود. 82 ترلیون دلار نقدیندگی در سطح دنیا بر اساس این شاخص جابه جا می شود.

سه موسسه به نام های  Fitch Ratings ، Moodys و Standard & Poors هستند که این رتبه بندی ها را انجام می دهند.این موسسات محصول نظم سیاسی بعد از جنگ جهانی دوم هستند و اگر اتفاقات عجیبی در نظام سرمایه داری دنیا بیفتد، امکان تغییر این موسسات و ساختارها نیز وجود دارد.

BIS ( بانک تسویه حساب های بین المللی):

BIS مخفف Bank for International Settlements به معنای بانک تسویه حساب‌های بین‌المللی می باشد. ایران اکنون عضو این بانک نیست.البته قبل از انقلاب بنا داشت که عضو این بانک بشود که به تحولات انقلاب 57 برخورد کرد و ایران عضو این بانک نشد. این بانک به عبارتی بانک مرکزی بانک های مرکزی در کشورهاست. تمام 5 کشور بنیانگذار بریکس حتی روسیه، هنوز عضو BIS هستند. البته روسیه اکنون در یک حالت تعلیق طور قرار دارد و غربی ها از BIS به عنوان یک اهرم فشار علیه روسیه استفاده می کنند. این بانک با سوئیف متفاوت است و جایی است که نقدینگی را در دنیا به طور غیر مستقیم مدیریت می کند. در بین هیئت مدیره این بانک افرادی از کشورهای چین و هند و برزیل و ،آفریقای جنوبی حضور دارند. رئیس این بانک هم یک شخص مکزیکی است. BIS یک کمیته دارد به نام The Basel Committee  که تمام نظام بانکداری و ریسک بر اساس کمیته بازل صورت می گیرد که نرم های بانکداری را پیاده می کند. ایران اکنون در بازل 2 قرار دارد.  ما در حال حرکت به سمت بازل 3 بودیم که با تحریم هاجلوی آن گرفته شد، چرا که نه بازل می تواند این سرویس را به ایران بدهد و نه سیستم ایران شفافیت و چابکی لازم را دارد که به سمت بازل 3 حرکت کند.

بازل این فرآیند را از طریق BCBS  انجام می دهد. BCBS مخفف Basel Committee on  Banking Supervision  می باشد. این کمیته همچون اختاپوس روی سیستم بانکی است.

ما در دنیا یک چیز داریم به نام طبقه بندی دارایی ها و این سیستم مشخص می کند که  ارزش یک دارایی شماره 1 است و دارایی دیگر شماره 2 .این در کمیته بازل تعیین می شود.مثلا مشخص می کند که املاک و مستقلات رتبه اش X است و بیت کوین هیچ است، و بیت کوین هیچ می ماند تا زمانی که این کمیته معین کند که چه ارزش و رتبه ای دارد. اعضای این کمیته اکثرا از کشورهای توسعه یافته هستند.

همه کشورهای عضو بریکس عضو BIS هستند و از کشورهای تازه پیوسته هم ،عربستان و امارات عضو BIS هستند، اما ایران عضو نیست. ایران نه رتبه بندی اعتباری می شود و رتبه آزادی اقتصادی آن 159 می باشد.

تأسیس بانک توسعه بریکس

تاسیس بانک توسعه بریکس بی شک مهمترین اقدام این گروه در راستای نقش آفرینی مشترک و همگرای این کشورها در اقتصاد جهانی به شمار می آید بانک توسعه بریکس در سال ۲۰۱۴ برای تامین مالی پروژه های زیر ساختی در کشورهای بریکس و سایر بازارهای نوظهور و کشورهای در حال توسعه تاسیس شد. این بانک دارای سرمایه ۱۰۰ میلیارد دلاری است و دفتر مرکزی آن در شانگهای چین قرار دارد . بانک دارای پنج عضو موسس است که هر کدام ۲۰ درصد سهام بانک را در اختیار دارند بانک توسعه جدید همچنین عضویت بنگلادش، امارات متحده عربی و مصر را تایید کرده است. عملیات وام دهی بانک توسعه جدید پر پروژه های زیربنایی در بخش های حمل و نقل، انرژی، آب و فاضلاب فن آوری اطلاعات و ارتباطات و زیر ساخت های اجتماعی متمرکز است. شرایط وام بانک توسعه جدید عموماً نسبت به شرایط بانک جهانی و صندوق بین المللی پول انعطاف پذیرتر است. این بانک همچنین به کشورهای در حال توسعه با سطح درآمد پایین وام های آسان ارائه می دهد. بانک توسعه بریکس یک موسسه نسبتاً جدید است، اما بالقوه می تواند نقش مهمی در توسعه همگرایی کشورهای بریکس و سایر کشورهای در حال توسعه ایفا کند. تمرکز بانک بر پروژه های زیربنایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا این پروژه ها برای رشد و توسعه اقتصادی کشورهای در حال توسعه ضروری هست.

 ایجاد ترتیبات ذخیره احتمالی بریکس

یکی دیگر از نهادهای کلیدی که همگرایی مالی میان کشورهای عضو را توسعه داده، ترتیبات ذخیره احتمالی بریکس است.  قرارداد ذخیره مشروط بریکس در سال ۲۰۱۴ به منظور ارائه کمک های مالی به کشورهای بریکس که با مشکلات تراز پرداخت ها مواجه می شوند، ایجاد شد. منابع این توافق در مجموع ۱۰۰ میلیارد دلار است و بودجه این توسط کشورهای بریکس تامین می شود. ترتیبات ذخیره احتمالی بریکس (CRA) یک مکانیسم همکاری مالی است که توسط کشورهای بریکس در سال ۲۰۱۴ ایجاد شد. این صندوق به عنوان یک صندوق احتیاطی برای ارائه نقدینگی به کشورهای عضوی که با مشکلات پرداخت ها یا بحران های مالی مواجه شوند عمل می کند.

نکته اساسی اینجاست که ایران از عضویت در این بانک NDB ، نمی تواند مشکلات خود را حل کند. چرا که بانک NDB  به واسطه تحریم ها، دیگر پروژه ای را در روسیه فاینانس نخواهد کرد. البته این بدین معنا نیست که چین علاقه ندارد که در روسیه سرمایه گذاری کند، خیر. سیستم سرمایه در دنیا بدین گونه است که ریسک پذیرش این مسئله، با منطق هزینه و فایده به نفع چین نیست.

جمع بندی

نگاه ایرانی ها در درون کشور نسبت به عضویت در این سازمان ها بسیار فانتزی است و جریان واقعی سرمایه در دنیا حساب و کتاب هایی دارد و تا وقتی که تحریم های آمریکا روی سیستم ما سوار است، خیلی کم می توانیم از این مواهب پیوستن به این سازمان ها بهره مند گردیم.

مهدی خراتیان :

مدیر اندیشکده احیای سیاست

بنا دارم از منظر رقابت استراتژیک چین و آمریکا که بدان جنگ سرد جدید می گویند به مسئله نگاه کنم.قبل از جنگ اوکراین، معادلات ژئواکونومیک بر معادلات ژئوپلیتیک غلبه داشت ،اما اکنون ما در دوران غلبه ژئوپلیتیک به ژئواکونومی به سر می بریم و تقریبا هر اتفاق بزرگی که بناست در حوزه سیاسی و اقتصادی اتفاق بیفتد، تحت الشعاع تاثیر رقابت چین و آمریکاست.

پیوستن ایران به سازمان های بین المللی

تلقی ما در ایران نسبت به شانگهای و بریکس، تلقی یک شرق منسجم است که در آن چین و هند و روسیه قرار دارند و GDP این کشورها را جمع می زنیم و بعد به واسطه کاهش مبادلات دلاری به این نتیجه می رسیم که ارزش دلار در حال کاهش است. این در حالی است که ادبیات دلارزدایی مربوط به روس هاست و ریشه روسی دارد و از آن طریق به رسانه های جمهوری خواهان و ترامپیست ها وارد می شود و از این نتیجه گرفته می شود که دلار در حال فروپاشیدن هست. لذا تلقی ما از بریکس و شانگهای یک بلوک منسجم شرقی می شود که هدف آن زمین زدن آمریکاست و با پیوستن به بریکس، گویی ما دکمه ای را زدیم و برای ما گشایشی ایجاد شده و بناست سرمایه های زیادی وارد کشور ما شود.

کما اینکه اگر به بیانیه بانک مرکزی بعد از توافق پکن ، نگاه کنیم ، اشاره می کند که ما با سعودی ها و چینی ها توافق کردیم و اکنون درهای گشایش به سوی ما باز می شود. ولی وقتی به نمودار دلار در  ایام عید نگاه می کردیم، شاهد بودیم که قیمت دلار در حال بالا رفتن است. متاسفانه همین تفکرات غلط در مسئله پیوستن به بریکس هم وجود دارد.

ما اول باید بدانیم که در چه گروهی عضو شدیم و چه زمانی در این گروه عضو شدیم و شرایط را تجزیه و تحلیل کنیم. بله، پیوستن ما به بریکس می تواند مفید باشد، به شرط اینکه بتوانیم به خوبی ایفای نقش و بازیگری کنیم. لذا اگر تلقی غلطی از جایگاه این پیمان ها داشته باشیم، مجدد به خانه اول خود بازخواهیم گشت.

گروه بریکس

ایده اولیه بریکس را آقای لرد اونیل داد که آن زمان هنوز آفریقای جنوبی عضو آن نبود و هدف آن این بود که کشورهای در حال توسعه، صدای خود را جهان غرب برسانند و اعلام کنند با این جهان غربی در حال چالش هستند و بنا دارند از معادلات اقتصادی و بانک جهانی سهم بیشتری داشته باشند.

به مرور زمان چین و روسیه قدرت گرفتند و اکنون ما با یک گروه متفاوتی مواجه هستیم. هند امروز با هند چهار سال پیش قابل مقایسه نیست.

من شما را برای شناخت بریکس و این که بدانیم در چه سازمانی عضو شدیم، به سخنرانی های آقای پوتین و شی جین پینگ و مودی در اجلاس اخیر ارجاع می دهم  که ببینیم سه رویکرد کاملا متفاوت نسبت به بریکس وجود دارد و واگرایی در ادبیات این سه رهبر کاملا مشهود است.

چین به بریکس هرگز به عنوان یک بلوک بندی نگاه نمی کند و بنا ندارد از این گروه به عنوان بلوکی بر ضد غرب و آمریکا استفاده کندو ورای این بلوک بندی ها به بریکس نگاه می کند. لذا از این باب است که سعودی و امارات را هم وارد این گروه می کند و از حضور ترکیه ای که در حال حاضر گرایش به غرب آن محرز است، استقبال می کند و آقای شی جین پینگ در سخنرانی خود اعلام می کند که ما با منطق جنگ سرد و بلوک بندی مخالف هستیم.

نگاه روسیه متفاوت از چین است و آقای پوتین در سخنرانی خود مدام برای غرب خط و نشان می کشد و از راه اندازی جنگ اوکراین دفاع می کند و تلاش دارد که القا کند که می خواهد از بریکس به عنوان اهرمی علیه غرب استفاده کند.

آقای مودی به عنوان نخست وزیر هند در سخنرانی خود از هند به عنوان موتور محرکه اقتصاد جهان یاد می کند و به صورت غیر مستقیم به چین کنایه می زند و می گوید که چین دیگر محور توسعه در آینده نیست.دلایلی هم دارد که به عنوان مثال می شود به جمعیت هند نگاه کرد که جمعیت آن از چین پیشی گرفته و اکنون رشد جمعیت چین پس از شصت سال منفی شده است و این باعث شده که شاخص های آینده پژوهی در مورد املاک و مستقلات در چین منفی شود و این باعث شده که سرمایه گذار ها به فکر محاسبه بیفتند که آیا سرمایه ها را در چین نگه دارند یا آن را به هند منتقل کنند.بحث های امنیتی هم وجود دارد که دریای چین معادلات امنیتی شده و ناتو در برابر چین قرار گرفته است.

هند اشراف کامل نسبت به همه ضعف های چین دارد با این درک در اجلاسیه اعلام می کند که همه کشورها بیایند و جزئی از برنامه توسعه هند شوند و غیبت آقای شی جین پینگ در این سخنرانی آقای مودی عمدی بود و متن سخنرانی شی را وزیر بازرگانی چین قرائت کرد. عدم حضور چین در اجلاس G20 نیز به همین مسئله مربوط می شود. چرا که هند در حال تبدیل شدن به اهرم بلوک غرب برای موازنه با چین است و شواهد و قرائن نشان می دهد که هند در رقابت استراتژیک چین و آمریکا با قدرت در کنار بلوک غرب ایستاده و نشانه آن را در بیانیه اخیر در اجلاس G20 می شود مشاهده کرد که در این بیانیه اعلام شد که هند، اسرائیل، امارات، سعودی و  ایالات متحده پروژه عرب_مد را آغاز کرده اند. این مسئله متاسفانه اتفاق افتاده و هند اکنون در بلوک غرب قرار دارد و ما متاسفانه توهم این را داریم که هند بخشی از بلوک شرق است.

نکته مهمی که به نظر من توهم است، بحث دلارزدایی است. تلقی ما در داخل کشور یک پارادایم شیفت است که از طریق بریکس می شود دلار زدایی کرد و یوان می تواند تبدیل به ارز جهان روا شود، این در حالی است که چین  بنا ندارد که یوان ارز جهان روا شود. در صحبت های آقای شی جین پینگ یک کلمه ادبیات دلار زدایی وجود ندارد و فقط در صحبت های آقای پوتین از این ادبیات استفاده می شود.

اگر بنا باشد ارز جهان روا در جهان تغییر کند، یک تغییر ژئوپلیتیکی بزرگ همچون جنگ جهانی دوم می بایست اتفاق بیفتد. لذا شیب دلارزدایی بسیار کندتر از آن چیزی است که ما فکر می کنیم.

چرا آقای پوتین و اردوغان وقتی در سوچی قرار می گذارند و در مورد قرارداد غلات صحبت می کنند، آقای پوتین این شرط را می گذارد که بانک کشاورزی روسیه باید به سوئیفت وصل شود؟ و اعلام می کند که روسیه باید پول غلاتی را که به دیگر کشورها صادر می کند را به دلار و یورو دریافت کند؟ در حالی که در حال حاضر اقتصاد روسیه، یوانیزه است و 30 درصد مبادلات بورس مسکو به یوان انجام می شود و 50 درصد صادرات گاز پروم به وسیله یوان است. و اگر چین بعد از جنگ اوکراین پشت اقتصاد روسیه قرار نمی گرفت، ممکن بود پیش بینی ها مبنی بر اینکه GDP روسیه 10 درصد کاهش یابد، محقق شود. در این شرایطی که چین پشت اقتصاد روسیه قرار گرفته، روسیه دسترسی به سوئیفت را درخواست می کند و کاملا مشخص است که چین به عنوان محور و بنیانگذار بریکس، بنا ندارد که بریکس تبدیل به باشگاه تحریمی ها شود و نگاه این کشور به توسعه بریکس، فرابلوکی است.

جمع بندی:

جمع بندی من این است که ما با پیوستن به بریکس نمی توانیم از زیر تحریم های وزارت خزانه داری آمریکا خارج شویم. اگر نگاه ما دور زدن تحریم ها بود، ما می بایست با چینی ها که بزرگترین خریدار نفت ما هستند، یک معامله ای می کردیم، اما در زمانی که آقای رئیسی به پکن رفتند به هر دلیلی نخواستیم این کار را انجام دهیم.

اگر ما تغییر رویکرد بدهیم و جنگ ژئوپلیتیکی میان آمریکا و چین را به درستی درک کنیم و از ابزار خود که فروش امنیت به چین از طریق مسائلی مثل افغانستان است استفاده کنیم، می توانیم از ظرفیت های پول های خود در چین بهره برده و تا حدی فشارها را کاهش دهیم.  البته همواره نگاه من این بوده که مشکلات ما با آمریکا نیز می بایست حل شود، البته نه به هر قیمتی .

لذا پیوستن ما به بریکس اتفاق مبارکی است. البته به شرط و شروط خاص که فی الحال من تحقق این شرط و شروط را نمی بینم.

 

سید حسن محفوظی:

مدیر گروه تولید و تجارت اندیشکده اقتصاد مقاومتی

اگر به آمارها نگاه کنیم، نمی توانیم نتیجه بگیریم که اکنون پیوستن به بریکس یک مزیت خاصی برای کشور ما ایجاد کرده است .چرا که اگر چین و روسیه را از برخی از آمارها حذف کنیم، عملا چیزی از بریکس باقی نمی ماند و مزیت خاصی را نیز برای ما ایجاد نمی کند.

اگر به GDP کشورهای بریکس نگاه کنیم، می بینیم که GDP بخش کشاورزی کشورهای بریکس، 52 درصد در دنیاست و این می تواند یک امتیاز مناسب برای ایران باشد، برای ایرانی که می دانیم در آینده با بحران غذا و آب مواجه خواهیم بود و از این طریق می توانیم کسب فرصت کنیم.

11 کشور بریکس پلاس

اگر نگاهی به 11 کشور بریکس پلاس داشته باشیم، می بینیم که برخی کشورها تولیدکننده انرژی هستند و برخی کشورها مصرف کننده انرژی و بنا دارند پیشران صنعت در جهان باشند و برخی کشورها نیز تامین کننده کالاهای اساسی در دنیا هستند و این مسئله برای ایران که سالانه 15 تا 16 میلیارد دلار نیاز به کالای اساسی دارد و هر ساله هم برای تامین آن چالش دارد، می تواند مهم باشد. سه کشور آفریقایی هم در بریکس هستند که معادنی از فلزات گرانبها دارند.

بریکس صرفا یک گروه است و سازمان یا بلوک اقتصادی نیست که تعرفه ترجیحی داشته باشد و صرفا اعضای آن سالانه کنار هم می نشینند و تصمیمات کلانی برای حوزه های تولید و تجارت و صنعت می گیرند.

وقتی مجموع  صادرات و واردات کشورهای بریکس به یکدیگر را بررسی می کنیم ، با عدد  2463 هزار میلیارد دلار میان این 11 کشور مواجه می شویم.یک نقطه مهمی که همیشه مطرح می شود این است که کشورهایی که با یکدیگر یک اتحادیه ای را شکل می دهند، آیا عضویتشان در این گروه ها کاریکاتوری هست یا خیر؟ به طور مثال ایران علاوه بر بریکس، عضو شانگهای و اکو و D8 نیز هست، آیا این عضویت توانسته از مشکلات ایران بکاهد؟

تجارت درون منطقه ای اعضای بریکس

یک نکته، تجارت درون منطقه ای این کشورهاست، مثلا اروپایی ها در تجارت درون منطقه ای خود می توانند 80 درصد از نیازهای خود را تامین کنند و از این طریق با یکدیگر همکاری می کنند. اما آیا بریکس یک چنین ظرفیتی را داراست؟ وقتی ما عدد 2463 هزار میلیارد دلار را خالص سازی می کنیم متوجه می شویم که 1832 هزار میلیارد دلار آن معادل 74 درصد آن قابلیت پایاپای سازی دارد و میان اعضای بریکس پلاس متقابل است.

این برای بسیاری از کشورها همچون آرژانتین خیلی مفید است. چرا که این کشور چیزی حدود 40 تا 50 میلیارد دلار تجارت دارد و برای تسویه کردن تجارت خود نیاز به 2.5 میلیارد دلار دارد و 96 درصد آن را می تواند با عضای بریکس پایاپای سازی کند. یعنی میزان صادرات آن تقریبا می تواند تامین مالی آن را برآورده سازد.

این ادبیات برای ما در ایران خیلی مهم است، چرا که ما به بازارهای مالی و شبکه های جریان مالی سوئیفت دسترسی نداریم، لذا می بینیم که نقشه تجاری با نقشه ارزی تطابق ندارد و می بایست از این منظر به بریکس نگاه کنیم. لذا از این رو هست که کشوری همچون آرژانتین می تواند این همکاری شکل گرفته را تبدیل به همکاری تجاری و اقتصادی کند. این نسبت پایاپای سازی برای ایران حدود 75 درصد است. و برای کشوری مثل مصر حدود 29 درصد است که نشان می دهد که خیلی با کشورهای بریکس تجارت ندارد.

بریکس و دلار زدایی

اگر ما بخواهیم نام دلارزدایی را روی این موضوع بگذاریم، اشتباه است، چرا که هیچ گاه نمی شود از تجارت پایاپای کشورها با یکدیگر، مفهوم دلار زدایی را استخراج کرد. حتی اگر در پرداخت ها نیز  از دلار استفاده نشود که البته آن هم به دلیل ریسک هایی که دارد، کشورها کمتر به سراغ آن می روند، همچنین در ارزش گذاری کالاها، و فاکتورها و ....دلار حضور دارد. و هرگز بریکس را اینطور مورد ارزیابی قرار ندادند که اوراق قرضه کشورهای بریکس را با سایر کشورها بسنجند.

آیا در تجارت درون منطقه ای می شود بدون دلار کار کرد؟ با ملاحظات و ریسک هایی که مدل های آن پیش از این وجود داشته،  بله می شود. ایران برای این که از حداقل ها استفاده کند و روابط بین الملل آن تکان بخورد، باید به سمت شبکه پرداخت رسمی حرکت کند.

چین به دنبال دلارزدایی نیست و هیچ وقت دلارزدایی در این فرآیندها دیده نمی شود، ولی جهان روا شدن یوان را می شود دید . بانک مرکزی چین سالانه یک سری گزارش هایی را منتشر می کند که در آن نشان می دهد که اگر این کشور سواپ ارزی می دهد و در ایران این موضوع  به عنوان پیمان پولی دوجانبه ترجمه شده است، پشت بند آن دیده می شود که تجارت چین با آن کشور بیشتر می شود، اما هرگز نمی گوید که می خواهد دلارزدایی کند.چینی ها دانا تر از این هستند که بخواهند سوئیفت را کنار بگذارند.

فرآیند دلارزدایی و کاهش استفاده از دلار در مواردی است که پیش بینی می شود. پیش بینی سطح دو، چیزی است که روی واقعیت تاثیر می گذارد. آیا ما که متوجه کاهش استفاده از دلار شدیم، خود آمریکایی ها متوجه این امر نشده اند؟ و آیا تغییر رفتاری از خود بروز نمی دهند؟ برای دیدن کلان موضوع ، این سوالات می بایست پاسخ داده شود.

بانک NDB بریکس

کشورهای روسیه، هند، چین ، برزیل، آفریقای جنوبی، بنگلادش ، امارات ، مصر، ایران ، عربستان ، هندوراس و اروگوئه( عضو احتمالی) در این بانک هستند.

راهبردهای کلان بانک برای سال های 2022 تا 2026

این بانک راهبردهای کلانی برای سال های 2022تا 2026 اتخاذ کرده است که بر اساس آن ها قرار است:

  • حجم کلی تامین مالی تایید شده از سوی بانک معادل 30 میلیارد دلار باشد. لذا پروژه های 50 میلیاردی ایران را نمی تواند پوشش دهد.
  • تأمین مالی پروژه هایی که در راستای حفظ محیط زیست و سازگاری با تغییرات آب و هوایی باشند 40 درصد کل تامین مالی های این بانک باشد. لذا بنا ندارد که در زمینه های نفت و گاز سرمایه گذاری و تامین مالی داشته باشد.
  • سهم ارزهای محلی از تامین مالی پیش بینی شده به 30درصد برسد. که برخی پیش بینی می کنند که این در راستای مقابله با تحریم های آمریکا است که در این جهت بشود به روسیه وام داد و برخی در داخل ایران هم با این نگاه بنا دارند عضویت ایران در این بانک را به سرانجام برسانند.
  • نسبت پروژه های غیرحاکمیتی به کل تامین مالی به 30 درصدبرسد؛
  • نسبت پروژه های تأمین مالی شده بامشارکت بانک های توسعه ای چندجانبه اعضا به 20درصدبرسد.

بررسی وام های پرداختی بانک NDB

طی سال های گذشته بانک NDB تعداد 117 پروژه را تأمین مالی کرده یا در حال تأمین مالی است که از این بین 15 پروژه در وضعیت تکمیل شده، 75پروژه در وضعیت تأییدشده، 19 پروژه در وضعیت پیشنهادشده و 8 پروژه در وضعیت لغوشده قرار دارد که بیشترین پروژه لغو شده در روسیه می باشد. بررسی 117 پروژه نشان می دهد که سهم عمده پروژه های تأمین مالی شده متعلق به حوزه زیرساخت های حمل ونقل( 45  پروژه به ارزش 14 میلیارد دلار)  بوده است. در این میان، پروژه های مربوط به نفت و گاز که جز مزیت های اصلی ماست، دیده نمی شود. چرا که الگوی این بانک، توافق نامه پاریس می باشد.

وام دهی این بانک با استفاده از ارزهای دلار آمریکا( 66.1 درصد)، یوآن چین( 17.7 درصد)، یورو( 10.0 درصد)، رند آفریقای جنوبی ( 4.1 درصد)، فرانک سوئیس ( 1.8 درصد) و روپیه هند ( 0.3 درصد) صورت پذیرفته است.

این بدین معناست که از طریق بازار آمریکا این بانک اوراق منتشر کرده و دلار به دست آورده و آن را با نرخ بهره بالا تری به اعضای خود داده است. و این موضوع روی دادن وام به روسیه تاثیرگذار است.

زمانی که تحریم ها بر روسیه وضع می شود، رتبه اعتباری بانک NDB کاهش پیدا می کند و این بدین معناست که وقتی می خواهیم در بازار اوراق قرضه منتشر کنیم و کشورها را تامین مالی کنیم، تامین مالی گران تری خواهیم داشت و این بانک از این مسئله واهمه دارد و برای محکم کردن جای پای خود، باید منابع داشته باشد که به کشورها عرضه کند. لذا رئیس بانک وقتی می خواهد با پوتین دیدار کند، صبح آن روز توئیت می زند و گمانه زنی ها مبنی بر دادن وام به روسیه را تکذیب می کند.

ارزیابی عضویت ایران در بانک  NDB بریکس و بهره مندی از تسهیلات آن

تجربه تعلیق وام دهی به روسیه بعد از تحریم ها می تواند کمک زیادی به ما چه در تعامل با بانک NDB و چه با کل مجموعه بریکس داشته باشد. بسیاری از کشورها محافظه کارانه با این مسئله برخورد می کنند،اگر همکاری هایی بین هند و روسیه در حال شکل گیری است و در گزارش ها می بینیم که تعاملات بانکی روسیه و چین 4 برابر شده است و این بانک بنا دارد با ارزهای ملی برخی مبادلات را انجام دهد و سازوکارهای خود را در این جهت توسعه دهد، فرصتی برای ماست، به شرطی که ایران از همین ابتدا در فرآیند ها ایفای نقش داشته باشد و مدل ها و سازوکارهایی را تعریف کند. یک تصمیمی می بایست در سطح کلان NDB در جهت تنوع بخشی به بازارهای مالی صورت پذیرد که البته تصمیم بزرگی می تواند باشد. ایران می بایست نقش فعالانه ای را در جهت طراحی و راه اندازی ابزارهای مالی جدید متناسب با شرایط تحریمی، در چارچوب گروه بریکس با همکاری بانک NDB و انجمن کسب وکار بریکس ایفا کند. این کار تا حدودی ما را با استانداردهای جدید آشنا می کند.

ملاحظات همکاری ایران و بریکس

  • تبدیل دیپلماسی اقتصادی به دیپلماسی تجاری و دیپلماسی شرکتی، یعنی اگر بناست با کشوری توسعه روابط اقتصادی داشته باشیم، زیر ساخت ها و سازوکارهای آن همچون حمل و نقل و تبادلات مالی را فراهم کنیم و این باعث تجارت بیشتر کشورها با یکدیگر می گردد.
  • همکاری و شراکت راهبردی بنگاه های اقتصادی بزرگ کشورهای بریکس با یکدیگر، بدین معنا که بتوانیم میان شرکت ها ارتباط برقرار کنیم و از این طریق بنگاه های بزرگ اقتصادی ایران به طور مثال بتوانند با چین و روسیه قراردادهای بزرگ ببندند.
  • ظرفیت همکاری در زمینه کالاهای اساسی، انرژی، لجستیک و ترانزیت و زنجیره ارزش منطقه ای می بایست فعال شود و این موارد می تواند ما را از روابط دوجانبه به سمت روابط چندجانبه سوق دهد و کاری کند که ما صرفا بستر عبور کالا نباشیم و بتوانیم نقش بیشتری ایفا کنیم.
  • تعریف برنامه اقدام همکاری های بلندمدت با کشورهایی مانند چین و روسیه در بستر بریکس، این کار منجر می شود که سایر کشورهای بریکس در این همکاری ها ذی نفع شوند و یک زنجیره ارزش منطقه ای شکل بگیرد.
  • رفع مناقشات با کشورهای عضو، به ویژه کشورهای همسایه و مسلمان و تبدیل آن به همکاری، به طور مثال روند عادی سازی روابط با مصر را با توجه به عضویت دو کشور در بریکس، تسریع ببخشیم.
  • توجه به چالش های داخلی کشور، اصلاحات ساختاری، فضای کسب وکار و بروکراسی های زائد، به طور مثال ما کم از کشورهای خارجی وام نگرفتیم، ولی این که اکنون به ما وام نمی دهند، قسمتی از آن رتبه اعتباری است، اما بخش دیگر این است که ما قسط های خود را پرداخت نمی کنیم و اینها ناشی از مشکلات ساختاری است که در تعاملات ما با سایر کشورها تاثیر می گذارد.

در نهایت می بایست گفت که ظرفیت های بریکس می بایست دیده شود، و به واقعیت های بریکس نیز می بایست توجه شود، ما می بایست طراحی کنیم که چه آورده هایی می توانیم از عضویت در بریکس داشته باشیم و درب استفاده های اقتصادی حاصل از عضویت را به روی خودمان نبندیم.

منبع گزارش:

مقالات مشابه

ایران پس از شهادت سیدحسن نصرالله
ایران فریب خورده: با دغل کار پشت یک میز ننشینید
جرم انگاری آپارتاید جنسیتی، چالش ها و موانع؟

انتخاب سردبیر

user