رشد مداوم چین به عنوان یک نیروی اقتصادی و تلاش برای کسب جایگاه برتر در علم و فناوری، تهدیدی جدی برای آینده ایالات متحده به عنوان تنها ابرقدرت جهان است. ایالات متحده از زمان اواخر جنگ جهانی اول از موقعیت ابرقدرت برخوردار بوده است. اهمیت آن در امور جهانی در طول جنگ جهانی دوم افزایش یافت،این امر با مسئولیت بزرگی در امور بین المللی، به ویژه در خاورمیانه و ایجاد کشور اسرائیل همراه بود. درگیری های بعدی توسط ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی برای مبارزه با جنگ های نیابتی مورد استفاده قرار گرفت. مسکو از نیروهای عربی علیه اسرائیل حمایت کرد و مصر و سوریه تسلیحات سخاوتمندانه ای از اتحاد جماهیر شوروی دریافت کردند. با توجه به شدت جنگ سرد، ایالات متحده در مورد شرکت در درگیری مردد بود. علاوه بر این، حاضر نبود روابط خوب خود را با کشورهای عربی به ویژه عربستان سعودی به خطر بیندازد. با این وجود، برای حمایت از اسرائیل به اصطلاح «دموکراتیک» علیه فلسطینیان و ملتهای عرب، بهویژه در جنگ ژوئن 1967 و به طور فزایندهای در طول و پس از جنگ یوم کیپور در سال 1973، زمانی که اسرائیل تقریباً در برابر دشمنان خود شکست خورد، به درگیری کشیده شد. شکست نیروهای عربی هرگز هدف ایالات متحده نبود، بلکه هدف شکست نفوذ شوروی بود. ایالات متحده به «میانجی صادق» تبدیل شد که در مناقشه اسرائیل و فلسطین میانجی گری کرد تا صلح و نظم منطقه ای را تضمین کند. در دوران هنری کیسینجر و جانشینان وی به عنوان وزیر امور خارجه ایالات متحده، ایالات متحده ظاهراً نقش مهمی در یافتن راه حلی قابل اجرا ایفا کرده است. ریاست جمهوری در کمپ دیوید میزبان تعدادی از مذاکرات «فرایند صلح» با درجات مختلف موفقیت بوده است. دیپلماسی آشفته ترامپ، آمریکا را از فلسطین بیش از پیش دور کرد، زیرا فلسطینی ها اعتماد خود را…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.