تهران با اینکه تعداد زیادی از سربازان خود را در منطقه از دست داده است همچنان مایل به ادامه دادن این سیاست است، حتی زمانی که منافع استراتژیک تهران به طور مستقیم در معرض خطر نیست. پیچیدگی و تنوع اقدامات ایران، عرصه را برای واشنگتن نیز پیچیده کرده است. در ایالات متحده، اجماع سیاسی برای کاهش یا افزایش فشارها بر ایران وجود ندارد. با توجه به اینکه سخنان ایالات متحده در مورد ایران متضاد است، باور تهران در مورد اینکه خصومت ایالات متحده علیه این کشور ثابت یا در حال افزایش است، سختتر می شود. در نتیجه، رهبری ایران تصمیم گرفته است که برای تنها گزینه موجود یعنی «ابر بازدارندگی ایران» سرمایه گذاری گستردهای انجام دهد. تهران با اینکار به دنبال این است که به واشنگتن نشان دهد در صورت لزوم، میتواند هزینههای درگیری مستقیم بین دو کشور را بالا ببرد. برنامه موشکی و هماهنگی با گروههای مقاومت دو سلاح ایران برای پیگیری این مهم است.
اگرچه ایالات متحده از حملات مستقیم به ایران خودداری کرده است اما برخی از اعضای کنگره، از جمله دو سناتور آمریکایی، تام کاتن و لیندسی گراهام، استدلال میکنند که هر استراتژی که شامل حملات نظامی به خاک ایران نباشد، محکوم به شکست است. دولتهای گذشته مراقب بودهاند که از این خط عبور نکنند، حتی ترور فرمانده نیروی قدس ایران در ژانویه 2020 توسط دولت ترامپ، سردار قاسم سلیمانی، در خاک عراق رخ داد و نه در خاک ایران. این اقدام نشاندهنده عدم تمایل واشنگتن به فعالیت در قلمرو ایران است.
این شکست عمومی را می توان به تفاوت های بین ایالات متحده و ایران نسبت داد. ایالات متحده یک قدرت جهانی ثروتمند با داراییها و منافع در همه نقاط دنیاست. این کشور علاقه زیادی به حفظ نظم جهانی موجود دارد. در مقابل، دولت ایران به تغییر نظم جهانی موجود علاقه دارد. به همین علت، آمریکا برای اینکه بتواند نظم فعلی را حفظ کند در مقابل برخی از اقدامات ایران سکوت کردهاست.
به گفته یک سرباز سابق عملیات سیا، تهران به دنبال این است که اقدامات خود را «قابل نسبت اما انکار» کند و در نتیجه فقط به اندازه کافی سردرگمی ایجاد میکند تا از پاسخ فوری از دولتهای هدف یا متحدان غربی آنها جلوگیری کند. همچنین، ایران به تنوع و پراکندگی ابزار خود متکی است تا دشمنانش را از پاسخ مستقیم خودداری کند.
همسایگان ایران همچنان شک دارند که میتوانند تهران را تحت فشار قرار دهند تا رفتار بهتری داشته باشد. در اوت 2022، کویت و امارات متحده عربی روابط دیپلماتیک با ایران را بازگرداندند و نه ماه بعد، عربستان سعودی نیز به این حرکت پیوست. مقامهای کویتی و اماراتی به صورت خصوصی گفتند که این کار را به این دلیل انجام دادند که فکر میکردند روابط دیپلماتیک، روابط آنها با ایران را قابل پیشبینیتر خواهد کرد نه به این دلیل که امکان برقراری روابط خوب با ایران ممکن است.
در تلاش برای بازدارندگی از تهدیدات ایران، وظیفه ایالات متحده و متحدانش نمیتواند متفاوتتر از وظیفهای باشد که آنها در طول جنگ سرد با بازدارندگی مقابل اتحاد جماهیر شوروی انجام دادند. این چالش با تمایل واشنگتن به پیش بینی فرضیات خود در مورد ایران و فرض اینکه ذهنیت ایران را درک میکند، دشوارتر میشود. تجربه جنگ ایران و عرق نشان داده است ایران از وقوع یک درگیری نظامی محدود نمیترسد. برای این منظور، ایران با چین و روسیه که منافع خود را در کاهش هژمونی ایالات متحده میبینند، روابط نزدیکی برقرارکردهاست.
واشنگتن با استفاده از رویکرد سه جانبه میتواند مشکل ایران را مدیریت کند. اول اینکه، ایالات متحده باید اهداف خود را با ایران به شدت اولویت بندی کند. اگرچه واشنگتن نباید حاضر باشد که هر نوع سوء رفتار ایرانی را بپذیرد اما تهران باید درک روشنی از آنچه برای واشنگتن مهم است، داشته باشد. واشنگتن باید برای کمک به ایجاد توانمندیهای کشورهای دوست خود در منطقه تلاش کند.
دوم، ایالات متحده باید در پاسخهای خود به اقدامات ایران کمتر قابل پیش بینی باشد. از آنجا که تهران به طور مداوم پاسخ های ایالات متحده را بررسی می کند، می داند که خطوط قرمز واشنگتن کجا قرار دارد.
سوم، ایالات متحده باید تشخیص دهد که دستش تقویت شده است. هر چه تهران بیشتر معتقد باشد که درگیری با واشنگتن وجودی است، بیشتر به ابزار بازدارندگی خود متعهد خواهد بود. البته، نباید تغییر نظام در ایران هدف دولت آمریکا باشد. هنوز در ایران، حمایت آمریکا و انگلیس از سرنگونی دولت محمد مصدق نخست وزیر ایران در سال 1953 به عنوان لحظهای از تحقیر ملی به یاد می آید.
ایران بازی کنونی را به خوبی یاد گرفته است و مزایای آن را درک میکند. اگرچه ایالات متحده نمی تواند تمام شرایطی را که به نفع ایران است پاک کند اما میتواند برای برابر کردن میدان جنگ با ایران و پیشبرد امنیت ایالات متحده کار کند. واشنگتن از زمان تأسیس جمهوری اسلامی در سال 1979 با ایران مشکلاتی داشته است و از آن زمان، ایالات متحده برای یافتن یک استراتژی موفق برای مقابله با این کشور تلاش کرده است. با وجود این واقعیت که اقتصاد آمریکا بیش از 16 برابر ایران و بودجه نظامی آن بیش از 100 برابر ایران است، ایران به طور مداوم تلاشهای ایالات متحده برای ایجاد یک نظم منطقهای پایدار را مسدود کرده است. تمام تلاشهای ایالات متحده برای کنار گذاشتن ایران در بیشتر چهار دهه گذشته شکست خورده است. مشکل با بازدارندگی نیست. بلکه این است که واشنگتن تلاش کرده تا بیش از حد با تهران کار کند.
اگرچه اولویت دادن به اهداف ایالات متحده و اتخاذ مجموعه ای انعطاف پذیرتر از پاسخ ها، خاورمیانه را اصلاح نخواهد کرد ، اما قطعا آن را بهبود خواهد بخشید. ایران ممکن است برای سیاست گذاران آمریکایی یک چالش باقی بماند اما حداقل به یک چالش قابل پیش بینی تر تبدیل خواهد شد.
یک دشمن لغزنده
در 45 سال گذشته، ایالات متحده تلاش کرده تا ایران را بازدارنده و مجبور کند اما این روش اشتباه است. نظریه بازدارندگی برای مقابله با انواع چالشهایی که امروز تهران ارائه میدهد، مناسب نیست. بازدارندگی در طول جنگ سرد توسعه یافت، زمانی که در خلال آزمایش موفق یک بمب اتمی شوروی در سال 1949 تا سقوط این کشور در سال 1991، استراتژیستهای ایالات متحده به درستی مشغول جلوگیری از یک فاجعه جهانی بودند. برای این منظور، آنها به شدت تلاش کردند تا اتحاد جماهیر شوروی را متقاعد کنند که با استفاده از سلاحهای هسته ای، وضعیت موجود را خراب نکند. واشنگتن شرط بندی بود که اگر جنگ هستهای آغاز شود، درگیریها، هزینههای عظیم و غیرقابل تحمل را برای هر دو طرف تحمیل خواهد کرد. امید این بود که زرادخانه هسته ای ایالات متحده در خشکی و دریا و هوا، همراه با نشان دادن عزم، بی عملی شوروی را تضمین کند. هر چقدر هم که گران بود، هیچ یک از طرفین هزینه های بسیار بالاتری از جنگ تمام عیار را پرداخت نمی کردند. در همین حال، «اجبار» برای متقاعد کردن یک دشمن برای توقف یا معکوس کردن اقداماتی است که قبلا آغاز شده است. اجبار بسیار سختتر از بازدارندگی است زیرا مستلزم آن است که یک دشمن، کاری را که در حال انجام است متوقف کند و مستلزم آن است که اجبار کننده تهدیدات خاص خود را دنبال کند.
نه نظریه بازدارندگی و نه نظریه اجبار این مشکل را که با ایران چه کنیم، حل نکرده است. رؤسای جمهور ایالات متحده، تلاشهای ایران برای پیش بینی قدرت را تهدید آمیز میدانند و تهران نیز به نوبه خود پاسخهای واشنگتن را به همان اندازه درک کرده است.