چگونه ساختار سیاست خارجی آمریکا، که دقیقاً بر چین متمرکز است، متقاعد میشود تا به زمینه منطقهای که رقابت آمریکا و چین در آن رخ میدهد توجه کند؟ چگونه جنگ روایات در این رقابت منطقهای هدایت میشود؟ فتالیستها بر این باورند که چین در حال حاضر یک نیروی مسلط و غیرقابل نفوذ در آسیا است. نخستگرایان آمریکایی، چین را ضعیف، آسیبپذیر و در نهایت قابل مهار میدانند. متحدان ایالات متحده مانند استرالیا و ژاپن اما نظر دیگری دارند؛ وجود چند قطب در تلاقی اقیانوس هند و آرام میتواند جاه طلبیهای چین برای هژمونی منطقهای شدن را متوقف کند. با این وجود، پویایی این نیست که یک بازیگر در حال افزایش قدرت، بتواند بازیگر قدرتمند مستقر را تحت الشعاع قرار دهد، بلکه استقرار دو قدرت متعادل در یک منطقه است باعث ایجاد همزیستی و عدم شروع یک جنگ میشود. وزیر دفاع سنگاپور، دکتر نگ انج هن، معتقد است که «ایالات متحده و چین، بازیگران اصلی تصمیمگیری درباره سرنوشت آسیا در این دهه و پس از آن هستند.» مقایسه آسیا با مناطق دیگر این موضوع را واضح میکند؛ برخلاف اروپا، ردپایی کوچک از اتحادهای آمریکایی در آسیا وجود دارد.در خاورمیانه، تعداد انگشت شماری از بازیگران، چین، ایران، اسرائیل، روسیه، ترکیه، عربستان سعودی، در حال تکاپو برای کسب امتیاز هستند زیرا ایالات متحده به عقب نشینی خود از این منطقه ادامه میدهد. با این وجود، هیچ قدرت منطقهای برتر در آسیا حضور ندارد. در اروپا، یک چندقطبی منسجم مانع از ایجاد یک تهدید هژمونیک توسط سایر کشورها میشود. روسیه از حمایت متزلزل آمریکا از اوکراین حمایت میکند اما منابع لازم برای آغاز درگیری مستقیم با بلوک بسیار بزرگتری از کشورهای اتحادیه اروپا و ناتو را ندارد. در مقابل، در غیاب نقش متعادلکننده ایالات متحده، هیچ قدرت یا مجموعهای از شرکای آسیایی به توانایی برابری با چین نزدیک نمیشوند.توپوگرافی قدرت در آسیا، که…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.