حمله موشکی بالستیک ایران به اسرائیل در تاریخ ۱ اکتبر احتمالاً دولت نتانیاهو را به ادامه پاسخهای فزاینده خود در درگیری منطقهای سوق میدهد. این حادثه به دنبال حملات مشابهی در ماه آوریل رخ میدهد. اگرچه هیچ یک از این حملات خسارات گستردهای وارد نکردند، اما تصمیم تهران برای هدف قرار دادن مستقیم مناطق غیرنظامی، از جمله تلآویو، زنگ خطر را به صدا درآورده است. در ماه آوریل، اسرائیل یک واکنش سنجیده به سایتهای نظامی ایران نشان داد. اکنون، گزینههای متعددی روی میز به نظر میرسند، از حملات به پالایشگاههای نفت ایران و ترورهای هدفمند اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گرفته تا حملات احتمالی به تأسیسات هستهای ایران. گروهی با استناد به نیاز فوری برای جلوگیری از زمان گریز هستهای قریبالوقوع ایران، شکست تلاشهای دیپلماتیک و درگیری منطقهای جاری، استدلال کردهاند که لحظه کنونی برای حمله به زیرساختهای هستهای ایران مناسب است. با این حال، این دیدگاه از برخی پیچیدگیها و پیامدهای بالقوه چنین حملهای چشمپوشی میکند. تصمیم دولت اسرائیل برای خودداری از حمله به تأسیسات هستهای یک تصمیم درست است و نباید مورد تجدید نظر قرار گیرد. هدف قرار دادن تأسیسات هستهای ایران تهدید وجودی که یک ایران هستهای برای اسرائیل ایجاد میکند را از بین نمیبرد. در واقع، آن را تشدید میکند. در حالی که یک راه حل دیپلماتیک کند و دست و پا گیر است، اما همچنان بهترین گزینه برای مهار جاه طلبیهای هستهای ایران است. محدودیتهای حملات نظامی منتقدان حامی حملات نظامی اغلب دیپلماسی را ابزاری ناکافی در برابر ایران میدانند. در حالی که چشمانداز یک توافق هستهای جدید تیره و تار است، این تصور که حملات نظامی یک جایگزین منطقی است به چند دلیل نادرست است. اولاً، تخریب کامل تأسیسات هستهای ایران یک چالش باورنکردنی است. برخلاف حملات اسرائیل در سال ۱۹۸۱ علیه عراق و در سال ۲۰۰۷ علیه سوریه - که هر دو رآکتورهای…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.