سقوط دیوار برلین لحظهای منحصر به فرد در تاریخ ژئوپلیتیک بود، که عصر تک قطبی را آغاز و ایالات متحده را به هژمون جهانی تبدیل کرد. اما همچنین یک پدیده اقتصادی بیسابقه را هم اعلام کرد: همگرایی. اگرچه ایدئولوژی و شرایط اقتصادی مطلوب به قدرت بخشیدن به دوره شگفتانگیز همگرایی کمک کرد، مسلماً مهمترین عامل آن افزایش بیش از حد جهانی شدن بود. افزایش سریع فرصتهای تجاری از اواخر دهه ۱۹۸۰ آغاز شد. عجیب است که چگونه همگرایی در زمان با بیش از حد جهانی شدن هم زمان بود: آنها در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ با هم شروع به کار کردند، زمانی که کشورهای در حال توسعه بیشتر در معرض تجارت قرار گرفتند و سپس سریعتر از همتایان ثروتمند خود رشد کردند. هیپرگلوبالیزه شدن و همگرایی نیز با هم به اوج خود رسیدند. از زمان پایان همهگیری کووید-۱۹، به نظر میرسد هر دو پدیده به پایان رسیدهاند. به عنوان سهمی از تولید ناخالص داخلی، تجارت کشورهای در حال توسعه به جایی که در اوایل قرن بیست و یکمایستاده بود، بازگشت و اقتصادهای در حال توسعه آهستهتر از اقتصادهای پیشرفته رشد کردهاند. اقتصاددانان و سیاستمداران به طور یکسان به این نتیجه رسیدهاند که بیش از حد جهانی شدن، مسئول افزایش نابرابری داخلی و از دست دادن شغلهای تولیدی در غرب است. نگرانیهای جدیدتر در مورد امنیت ملی و زنجیرههای تأمین آسیبپذیر، کشورهای ثروتمند را به سمت اقدامات حمایتگرایانه برای مبارزه با ظهور چین و به ویژه تسلط آن بر فنآوریها و محصولات حیاتی سوق میدهد. رهبران کشورهای در حال توسعه،که به نوعی واکنش نشان میدهند یا از سیاستهای غرب تقلید میکنند،اقدامات حمایتگرایانه خود را اجرا کردهاند. اما همه این بازیگران باید قبل از اینکه به هیپرگلوبالیزه شدن پشت کنند، متوقف بشوند. جهان از جنگ تجاری آمریکا و چین جان سالم به در خواهد برد اما اگر هدف میان…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.