انتشار اخیر کارنگی گزارشی در مورد آموزش با عنوان «نوآوری و مسیرهای جدید: جستجوی مسیرهای نوین در اصلاح آموزش عربی» به یادآوری این نکته میپردازد که در دهه گذشته، ناظران جوامع عرب با تصاویری عجیب و متناقض مواجه شدهاند. هرچه بیشتر حوزه سیاسی در مرکز تحلیل و درک قرار داده شود، بیشتر نمیتوان از دیدن تعارض، سرکوب، رکود و طیف وسیعی از بیماریها از جمله دیکتاتوری ریشهدار تا بینظمیهای مخرب چشمپوشی کرد. وقتی به سیستمهای آموزشی از بالا نگاه میشود، اغلب با امکاناتی تحت فشار، الگوهای دیکتاتوری، نگرانی از کنترل و وابستگی به روالهای عادی مواجه میشوند. تعارض بین سیاستهای خنثیکننده و جوامع خلاق معمولاً کاملاً واضح است؛ کارآفرینانی که از محیطهای محدودکننده برای ایدههایشان شکایت دارند و هنرمندانی که مرزها را فراتر از آنچه رژیمهای محتاط دوست دارند، میدانند. در زمینه آموزش، تنش کمتر مشهود است، اما واقعاً وجود دارد. دو منبع بارز تنش بین حاکمان و نیروهای تحصیلکرده و اصلاحطلب وجود دارد. به نظر میرسد که هر دو کمی ظریفتر از آنچه معمولاً درک میشود، عمل میکنند و مشکل مهمتر و گستردهتری در یک منبع تنش دیگر وجود دارد که به ندرت شناخته میشود. این واضح است که رژیمها بر نظم و امنیت تأکید دارند و اغلب جوانان را به عنوان یک منبع بالقوه تهدید یا کانالی برای ایدههای تهدیدآمیز میبینند. این رژیمها متهم به پاسخگویی با نظم و کنترل، ناشی از ذهنیت امنیتی هستند. این مشکل احتمالاً واقعی است، اما بیشتر از رژیمهای خشن و سرکوبگر در کار است. سوءظن به تغییر اغلب نه تنها نگرانیهای سیاسی بلکه شکافهای نسلی (که در بسیاری از جوامع عربی قابل توجه است) را منعکس میکند که در محافظهکاری فرهنگی و انتظارات از احترام نسبت به شور و شوق و آزمایش جوانان ابراز میشود. دومین تنش مربوط به بودجه است. بسیاری از کشورهای منطقه تحت فشارهای مالی شدید عمل میکنند و…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.