رقابت ژئوپلیتیکی میان چین و ایالات متحده، مسئلهی تعیینکننده در سیاست بینالملل است. این رقابت، بزرگترین اقتصادهای جهان با دو نظام سیاسی کاملاً متفاوت – یکی دموکراتیک و دیگری اقتدارگرا – را در برابر هم قرار میدهد و تقریباً در تمام مناطق جهان در حال وقوع است. به گفتهی اکثر تحلیلگران آمریکایی، این رقابت تنگاتنگ خواهد بود. اگرچه سرعت پیشرفت چین کند شده است، اما دیدگاه رایج در واشنگتن این است که چین در حال حاضر از نظر قدرت اقتصادی، همردیف یا حداقل نزدیک به ایالات متحده است. جو بایدن، رئیسجمهور پیشین ایالات متحده، اندکی پس از آغاز به کار خود در سال ۲۰۲۱، گفت: «اگر حرکت نکنیم، [چینیها] ما را از میدان به در خواهند کرد.» در همان سال، البریج کلبی، که توسط دونالد ترامپ، رئیسجمهور فعلی ایالات متحده، برای سمت معاون وزیر دفاع در امور سیاست نامزد شده بود، هشدار داد که «اقتصاد چین تقریباً به اندازهی یا شاید حتی بزرگتر از اقتصاد آمریکا است.» با این حال، این دیدگاه که چین در آستانهی ایجاد توازن قدرت اقتصادی است، نادرست است. آمارهای دولتی چین ممکن است نشان دهد که این کشور تقریباً با ایالات متحده برابر است. اما اگر قدرت اقتصادی دو کشور به درستی اندازهگیری شود، ایالات متحده هنوز هم از برتری قابلتوجه و پایداری برخوردار است. تولید ناخالص داخلی آن تقریباً دو برابر چین است. شرکتهای آن و شرکتهای متحدانش بر تجارت جهانی تسلط دارند و بخش زیادی از تولیدات چین، بهویژه در زمینههای فناوریهای پیشرفته، متعلق به آنها یا تحت کنترل آنهاست. در نتیجه، ایالات متحده نفوذ عظیمی بر پکن دارد. واشنگتن با استفاده از این نفوذ میتواند در کنار متحدان خود، اقدام به قطع اقتصادی گسترده – در عمل، جداسازی سریع – کند که چین را ویران خواهد کرد، در حالی که خسارات کوتاهمدت بسیار کمتری به خود وارد میکند و تقریباً هیچ خسارت…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.