سال ۲۰۲۰ شاهد اوج تنشهای نظامی بین ایالات متحده و ایران از زمان پایان جنگ نفتکشها در سال ۱۹۸۷ بود. سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ و سیاست «مقاومت/تلافی» ایران، به طور پیوسته نقاط تصادم را ایجاد کردهاند. با وجود عدم تمایل هر دو طرف به جنگ، خطر وقوع یک درگیری تمامعیار به یک ویژگی ثابت در تنشهای ایالات متحده و ایران تبدیل شده است. انتظار میرود که یک رئیسجمهور جدید در کاخ سفید فرصتهایی را برای مدیریت دیپلماتیک بحران فراهم کند، اما ممکن است نتواند به سرعت خطر جنگ را از بین ببرد. چندین عامل که در خطر جنگ بین ایالات متحده و ایران نقش دارند، در طول سال ۲۰۲۱ همچنان پابرجا هستند. اول، نقض برجام از سوی هر دو طرف، حل بحران هستهای را با یک گزینه آبرومندانه پیچیده کرده و احتمال شکست را افزایش داده است. دوم، در حالی که واشنگتن رژیم تحریمهای گسترده خود را اهرمی ارزشمند میداند، تهران پتانسیل هستهای و جهش سریع برنامه موشکی خود به برد متوسط یا بین قارهای را ابزارهای فشار میبیند. اقدامات اهرمی هر دو طرف، همراه با کمبود اعتماد، دستیابی به توافقی دیگر را بسیار دشوارتر کرده است. سوم، سیاست داخلی ایران بر سر مذاکره با ایالات متحده دچار اختلاف است. دولت حسن روحانی در حال ترک قدرت است و از نظر ساختاری ضعیف شده است و مراکز قدرت را در رقابت بر سر اینکه چه کسی مذاکرات را رهبری کند و در مورد چه چیزی مذاکره کند، رها کرده است. این وضعیت، تعامل سازنده با ایالات متحده را تا زمان انتخاب دولت جدید در تهران در ۱۸ ژوئیه ۲۰۲۱ محدود میکند. چهارم، احساسات ضدآمریکایی تشدید شده در درون دولت پنهان و اتکای جمهوری اسلامی به موضع بازدارندگی خود برای مقابله با تهدیدات ایالات متحده، خطر برخوردهای تصادفی را بالا نگه میدارد. پنجم و در نهایت، تحریکات بیثباتکننده مانند ترور…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.