رئیس جمهور، مسعود پزشکیان، شاید تنهاترین مرد در ایران باشد. تنها هشت ماه از دوره ریاست جمهوری او میگذرد، اما در حال از دست دادن حمایت کسانی است که زمانی از او حمایت میکردند. تا حدی میتوان با او ابراز همدردی کرد. عدهای معتقدند که در جمهوری اسلامی ایران، ریاست جمهوری جایگاهی بیاثر است – فاقد قدرت واقعی، اما مسئول بحرانهای کشور. این گروه قدرت واقعی را در دست رهبریی میبینند. با این حال، حتی اگر این فرض صحیح باشد، پزشکیان به خود نیز کمکی نمیکند. او که با وعدهی اصلاحات انتخاب شد، عقبنشینی کرده است. به جای به چالش کشیدن گروه کوچک اما پر سر و صدای اصولگرایان تندرو، بارها و بارها تسلیم شده است. اکنون او با یک دوراهی روبروست: به راضی کردن جناح اقلیت تندرو که هرگز وعدههای اصلاحات او را نمیپذیرد ادامه دهد، یا حداقل وانمود کند که به دنبال ایجاد تغییر است. حتی این وجهه نمادین نیز به او کمک خواهد کرد. در نهایت، ایرانیان میدانند که تصمیمگیرنده واقعی در تهران در دفتر رهبری است. اگر پزشکیان استراتژی دوم را انتخاب کند، یک مزیت غیرقابل انکار دارد: حامیان تندروی اصولگرایان هیچ برنامه جایگزین قابل اعتمادی برای نجات کشوری که در آستانه ناآرامیهای سیاسی و اجتماعی، فروپاشی اقتصادی، فاجعه زیست محیطی و شاید حتی جنگ با ایالات متحده است، ندارند. پزشکیان ممکن است قدرت واقعی زیادی نداشته باشد، اما هنوز هم یک جایگاه مهم دارد و میتواند تصمیمگیرنده باشد. یکی از سخنرانیهای اخیر رئیس جمهور پزشکیان به خوبی نشان میدهد که چرا او از نظر سیاسی سرگردان به نظر میرسد. او از «خودسازی معنوی» و «مسئولیت اجتماعی» سخن گفت و حتی از امام علی نقل قول کرد و از ایرانیان خواست تا به بخشش، عدالت و صداقت روی آورند. بدون شک، کلمات والایی هستند. اما ایران از کمبود بلاغت رنج نمیبرد – بلکه از سوء مدیریت،…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.