برای اولین بار در نزدیک به چهار دهه، ایران در آستانه تغییر رهبری - و شاید حتی تغییر ساختار سیاسی - قرار دارد. در حالی که جنگ ۱۲ روزه در ماه ژوئن، شکنندگی نظامی جمهوری اسلامی را آشکار کرد. اسرائیل شهرها و تأسیسات نظامی ایران را در هم کوبید و راه را برای ایالات متحده هموار کرد تا ۱۴ بمب سنگرشکن را بر سایتهای هستهای ایران پرتاب کند. این جنگ، شکاف عظیم بین هیاهوی ایدئولوژیک تهران و قابلیتهای محدود را آشکار کرد که بخش زیادی از قدرت منطقهای خود را از دست داده، دیگر آسمان خود را کنترل نمیکند و کنترل کمتری بر خیابانهای خود اعمال میکند. در پایان جنگ، جمهوری اسلامی با صدایی رسا اعلام پیروزی کرد - نمایشی که قرار بود قدرتی را به نمایش بگذارد که در عوض بر شکنندگی ساختار تأکید میکرد. سوال اصلی این است که آیا حکومت مذهبی، دوام خواهد آورد، تغییر شکل خواهد داد یا از درون فرو خواهد پاشید - و چه نوع نظم سیاسی ممکن است در پی آن پدیدار شود. انقلاب اسلامی ایران را از یک سلطنت متحد غرب به یک حکومت مذهبی اسلامگرا و تقریباً از یک متحد آمریکا به یک دشمن قسمخورده تبدیل کرد. از آنجا که ایران امروز همچنان یک کشور محوری است - یک ابرقدرت انرژی که سیاستهای داخلی آن نظم امنیتی و سیاسی خاورمیانه را شکل میدهد و در سراسر نظام جهانی موج میزند - این موضوع که چه کسی (یا چه ساختاری) جانشین آن میشود، از اهمیت بالایی برخوردار است. در طول دو سال گذشته - از زمان حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، که جمهوری اسلامی به تنهایی در میان رهبران بزرگ جهان آشکارا از آن حمله حمایت کرد - حاصل عمر جمهوری اسلامی توسط اسرائیل و ایالات متحده به خاکستر تبدیل شده است. نزدیکترین دستنشاندههای نظامی و سیاسی نظام کشته…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.