روز سه شنبه، ایران از موشک و هواپیماهای بدون سرنشین برای حمله به غرب پاکستان در نزدیکی کوه سبز استفاده کرد. پاکستان روز پنجشنبه حملات هوایی خود را در جنوب شرقی ایران در نزدیکی سراوان انجام داد، سپس با انتشار بیانیه ای مدعی شد که «ایران کشوری برادر است»
اینجا چیزی بیشتر از دعوای برادری در جریان است. ایران و پاکستان ظاهراً مخفیگاههای بازیگران مسلح غیردولتی - جیش العدل در پاکستان و ارتش آزادیبخش بلوچستان و جبهه آزادیبخش بلوچستان در ایران - را هدف قرار دادند که هر کشور دیگری را به پناه دادن به آنها متهم میکرد. آیا حملات تلافی جویانه تشدید خواهد شد؟ چگونه این نقطه اشتعال با درگیریهای جاری مربوط به نیروهای نیابتی ایران در یمن و غزه مطابقت دارد؟ در زیر، کارشناسان خانواده شورای آتلانتیک، بینش خود را به اشتراک می گذارند.
جامعه جهانی گزینههای محدودی برای کاهش تنش های ایران و پاکستان دارد
حملات متقابل بین پاکستان و ایران تشدید بارز درگیری های دهه ها در امتداد یکی از مناطق دورافتاده مرزی جهان بود. واکنش بین المللی ممکن است گیج کننده باشد، زیرا هیچ کس اطلاعات زیادی در مورد منطقه یا گروه های تروریستی یا حتی روند تصمیم گیری داخلی کشورهای درگیر ندارد. جداییطلبان بلوچ همیشه نسبت به خارجیها و خیلی بیشتر از آن سازمانهایی مانند جندالله و شاخه آن جیشالعدل غیرشفاف بودند. در گذشته، اکثر ناظران به طور منطقی مطمئن بودند که با توجه به اینکه هر دو طرف در حال حاضر ضربهای زدهاند، اوضاع تشدید نخواهد شد. ایران و پاکستان سابقه طولانی در روابط کارگری دارند و درگیری به نفع آنها نیست. ارتش پاکستان توسط ژنرالهای عملی (اگر تازه منصوب شده باشند) رهبری میشود که محدودیتهای خود را میدانند، اما نمیتوانستند در داخل کشور تا زمانی که به خاک پاکستان حمله میشد بایستند. اما هیچکس نمیداند که ایرانیها با توجه به فشارهای دیگر در منطقه چه واکنشی نشان خواهند داد یا اینکه آیا یکی از گروههای تروریستی میتواند رویارویی دیگری را تحریک کند.
جامعه بینالمللی گزینههای محدودی برای کاهش تنشها دارد، اگرچه ایالات متحده بدون شک بر خویشتنداری تاکید میکند. متأسفانه، نفوذ ایالات متحده در اسلام آباد به دلیل تصمیم آمریکا برای نگه داشتن پاکستان، و به ویژه ارتش پاکستان، کاهش یافته است. رئیس ستاد ارتش پاکستان در سفر اخیر خود به واشنگتن این پیام را با صدای بلند و واضح دریافت کرد. نگرانی اندکی در واشنگتن، و شاید حتی کمی خویشتنداری در مورد گسترش حملات فرامرزی از افغانستان و وضعیت اقتصاد پاکستان وجود داشته است. تلاش زیادی از جانب ایالات متحده لازم نیست تا از این حادثه برای شروع اعتمادسازی مجدد با پاکستان به جای واگذاری بازی به چین استفاده کند. قطریهای به صورت فعالانه، که روابط خوبی با هر دو کشور دارند، میتوانند نقش میانجی را ایفا کنند، مانند کویت و شاید حتی عربستان سعودی.
بعید است که حملات ایران و پاکستان منجر به تشدید تنش شود
این نگرش در رسانهها وجود داشته است که حمله اخیر ایران به خاک پاکستان و حمله پاکستان به خاک ایران را به نوعی با درگیری اسرائیل و حماس مرتبط بدانند، اما اینطور نیست. همچنین لزوماً نشان دهنده درگیری بزرگتر ایران و پاکستان نیست. نه ایران و نه پاکستان حملهای علیه نیروها یا مصالخ طرف مقابل انجام ندادند. در عوض، هر یک علیه نیروهای جهادی در داخل قلمرو دیگری حمله کردند که دیگری نیز مشکلساز میدانست. در حالی که پاکستان قبل از سقوط دولت کابل، مدتها از طالبان در برابر دولت کابل حمایت میکرد، جهادیها به تهدیدی فزاینده برای دولت پاکستان تبدیل شدهاند. و نیروهای بلوچ که پاکستان آنها را در داخل ایران هدف قرار داده است برای ایران نیز مشکل ایجاد می کنند. حتی ممکن است یک بدبین ادعا کند که تهران و اسلام آباد به یکدیگر لطفی کرده اند.
به نظر من، نیروهای پاکستانی و ایرانی احتمالاً با یکدیگر مسابقه تیراندازی ندارند. با این حال، اگر این کار را انجام دهند، ایالات متحده به دلیل فقدان روابط خود با ایران نسبت به سایر قدرتها - مانند چین، روسیه و احتمالا اتحادیه اروپا - که میتوانند با هر دو کشور همکاری کنند، کمتر قادر خواهد بود به عنوان میانجی عمل کند.
ایران نارضایتی های گذشته با پاکستان را احیا می کند و بالعکس
روابط ظریف و پرتنش ایران و پاکستان این هفته با حمله ایران در داخل استان بلوچستان پاکستان به جیش العدل، جانشین دیرینه جندالله، که از سوی ایالات متحده به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی معرفی شده است، به نقطه شکست نزدیک شد.
واکنش مورد انتظار و سریع پاکستان در اوایل 18 ژانویه از طریق حمله هوایی به ناسیونالیستهای بلوچ که از ایران به عنوان پایگاه استفاده میکردند، نگرانیها را افزایش داد، اما مشخص نیست که آیا هر دو کشور تمایل یا توانایی تشدید درگیری مستقیم با نیروهای یکدیگر را دارند یا خیر. مشخص نیست که انوار الحق کاکار، نخست وزیر موقت پاکستان که این هفته در مجمع جهانی اقتصاد در داووس شرکت کرده بود، این تصمیم را گرفته یا ارتش این تصمیم را گرفته است، زیرا وی با وزیر امور خارجه ایران دیدار علنی داشته است. در داووس گزارش شده است که کاکار در بازگشت به پاکستان، شورای امنیت ملی خود را تشکیل داده است.
شلیک موشک به سوریه، عراق یا پاکستان مشکلات امنیتی ایران را حل نخواهد کرد
طی چند روز گذشته، ایران رگبار بیسابقهای از موشکها را به سمت کمپهای آموزشی عناصر تکفیری در نزدیکی ادلب در سوریه، و در محل «موساد» در اقلیم کردستان عراق، و علیه پایگاههای آموزشی آنها در این اقیلم پرتاب کرده است. ایران از سازمان تروریستی جیش العدل در پاکستان به دلیل حمله به پاسگاه پلیس، و از گروه تروریستی داعش که به سالگرد ترور قاسم سلیمانی در کرمان حمله کرده بودند و از اسرائیل برای ترور آشکار سید رضی موسوی در سوریه و صالح العاروری در لبنان به نوعی انتقام گرفت. و اکنون به نظر می رسد که انتقام از جیش العدل را به دلیل حملات زنجیرهای علیه افسران و سربازان ایرانی در مرز ایران و پاکستان گرفته است.
ایران پس از حملات قبلی (مثلاً در پاسخ به حمله داعش به مجلس ایران در سال 2017) علیه اهداف مشابه در این کشورها موشک شلیک کرده است. منحصر به فرد بودن این حملات عمدتاً مربوط به مدت کوتاهی است که بین حملات سپری شده (حتی برخی در همان زمان رخ داده اند)، ترکیب سیستم های تسلیحاتی مختلف و به ویژه فاصله اهداف از ایران.
گویا این حملات به ایران نیز اجازه داد تا نه تنها در برابر تهدیدات خارجی بلکه در عرصه داخلی نیز قدرت خود را به نمایش بگذارد. با این حال، بسیار مشکوک است که آیا این حملات موشکی راهحلی برای مشکلات اساسی امنیتی که ایران از آن رنج میبرد باشد یا خیر، گواه آن این است که حتی پس از این حملات، نیروهای امنیتی ایران در مرز پاکستان جان باختند.
به نظر میرسد که تا آنجا که به ایران مربوط میشود، حمله موشکی یک تسویه حساب است. یعنی فقدان ابزارهای متنوع برای مقابله با مشکلات امنیتی آن را مجبور میکند بارها و بارها به شلیک موشک بازگردد. فراتر از آن، این شلیک نه تنها باعث تنش سیاسی بین ایران، پاکستان و عراق میشود، بلکه نشانه دیگری از شباهت فعالیتهای ایران و نیروهای نیابتی آن است.
حمله ایران نشان دهنده نگرانی این کشور از کاهش قدرت بازدارندگی است
تنش میان ایران و پاکستان از دیرباز ادامه داشته است. حملاتی مانند حمله جیش العدل در دسامبر 2023 به پاسگاه پلیس ایران در راسک چیز جدیدی نیست. یک سال قبل، ستیزه جویان چهار تن از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در سراوان کشتند و سپس به پاکستان گریختند. اما واکنش های متفاوت ایران به این دو رویداد جدید است. در دسامبر 2022، نیروهای مسلح ایران در پاسخ به پاکستان حملاتی را در پاکستان انجام ندادند. به سرعت تا ژانویه 2024، آنها این کار را کردند.
این تغییر نشان دهنده نگرانی فزاینده در داخل جمهوری اسلامی است مبنی بر اینکه قدرت بازدارندگی آن طی سالها شکست یا عدم پاسخگویی به انواع حملات علیه منافع آن – که توسط اسرائیل، ایالات متحده، داعش، و گروههای شبه نظامی محلی حمایت میشود، از بین رفته است. در کنار چشمانداز منطقهای تحت فشار فزاینده پس از قتل عام 7 اکتبر در اسرائیل، این نیاز به پاسخ احتمالاً همان چیزی است که ایران را به انجام کاری غیرعادی در حمله به اهداف ادعایی جیشالعدل در پاکستان برانگیخت. دولت ایران احتمالاً محاسبه کرده است که هزینههای عدم پاسخگویی در این زمینه منطقهای بسیار زیاد است، احساس میکند که هر کاری که پاکستان در پاسخ انجام دهد قابل تحمل است و تصور میکند که میتواند قدرت خود را به نمایش بگذارد و در عین حال از اقدامات تلافیجویانه آمریکا اجتناب کند.
پاکستان نیز به نوبه خود حملات خود را علیه نیروهای ارتش آزادیبخش بلوچ و جبهه آزادیبخش بلوچ در داخل ایران آغاز کرد. با این حال، انتخاب اهداف اسلام آباد - که از هدف قرار دادن ارتش ایران دوری میکرد - پاسخی حساب شده و متناسب به حملات ایران به جیشالعدل بود که از ارتش پاکستان نیز اجتناب کرد. این نشان دهنده عدم علاقه به تشدید و در عین حال ارسال یک پیام بازدارنده است. در پایان، تهران عصبی خواهد شد، زیرا میداند که ایالات متحده نظاره گر واکنش سریع پاکستان در خاک ایران خواهد بود.
حکومت با زیر سوال بردن مشروعیت خود به ایرانیان پیام میدهد
تبادل آتش در مناطق بلوچستان دو جمهوری اسلامی ایران و پاکستان علیرغم روابط دیرینه آنها اولین بار نیست. اما این اولین مورد بسیار علنی است که هر دو طرف میدانستند که نمیتوان بدون پاسخ ماند، صرف نظر از این واقعیت که آنها از قبل به یکدیگر در مورد هدف قرار دادن شهروندان «تروریستی» خود که احتمالاً به طرف مقابل پناه بردهاند، هشدار دادهاند. متأسفانه، به نظر میرسد که زنان و کودکان بیگناه بیشتر مرگها را تشکیل میدهند.
بنابراین، چه چیز دیگری میتواند حملات عجولانه یک روز پیش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به پاکستان و کردستان عراق را توجیه کند؟ زیرا ایران آسیبپذیری پدافند هوایی خود را با خطر حمله موشکی از پاکستان آشکار میکند در حالی که نیروهای آمریکایی به عنوان تهدیدهای بالقوه در سراسر خلیج فارس و خلیج عمان برای جلوگیری از گسترش درگیری اسرائیل و حماس قرار دارند؟ و آیا سپاه چند روز پیش قول نداد که انتقام بیش از نود کشته در انفجار 3 ژانویه را بگیرد؟ چرا بمباران مناطقی در کردستان عراق و بلوچستان پاکستان که با مناطق سنینشین ایران هم مرز هستند را در اولویت قرار داد، با وجود اینکه به نظر میرسید اعضای تاجیک دولت اسلامی ولایت خراسان مسئولیت این انفجار را بر عهده گرفتند و هیچ گروهی مرتبط با کردها یا بلوچها یا اسرائیل یا ایالات متحده نبود.؟
با توجه به اصرار دولت بایدن مبنی بر عدم تمایل به درگیری منطقهای گستردهتر یا رویارویی مستقیم با ایران، این حملات نه تنها متواند نشانهای از آمادگی ایران برای حمله به خارج از مرزهای خود در صورت لزوم باشد، بلکه میتواند پیامی برای جدایی طلبان کردو بلوچ باشد که اکنون حکومت برای خشونت بیشتر با آنها آماده شده بود، آیا باید بیشتر پافشاری کنند؟ به هر حال، این دو گروه از سپتامبر 2022 شجاعترین و متحدترین جبههها را در جنبش موسوم به «زن، زندگی، آزادی» به راه انداختند که نظام را با تمام اقدامات متزلزل کرده است. از آن زمان، نظام پایگاه اجتماعی بسیار باریک خود را در جامعه ایران بیشتر از دست داده است. با انتخابات پیشروی مجلس در ماه آینده، و ترس حکومت از مشارکت بسیار کم - شاید تا 15 درصد - مشروعیت آن زیر سوال میرود. حداقل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مأموریتش بقای نظام است تا امنیت ایران و ایرانیان، میتواند این پیام را بدهد که با یا بدون حمایت ایرانیان، جمهوری اسلامی از هیچ اقدامی برای توسل به زور کوتاه نخواهد آمد. دشمن اصلی آن مردم ایران هستند و نه قدرتهای خارجی. از این رو، این احتمال وجود دارد که نارضایتی ها از پاکستان و کردستان عراق وصله شود و منجر به درگیری گستردهتر نشود.
پاکستان درک خود از حس خاص تقارن منافع با ایران ابراز میکند
حمله تلافی جویانه پاکستان به ایران درک این کشور حس خاص تقارن منافع با ایران را نشان داد. ایران روز سهشنبه در پاکستان علیه جداییطلبان بلوچ جیشالعدل ("ارتش عدالت") حمله کرد، تنها چند روز پس از که بمبگذاری انتحاری در کرمان که 91 نفر جان باختند و داعش مسئولیت آن را بر عهده گرفت. حمله پاکستان به ایران تقریباً در همین مقیاس بود و علیه جدایی طلبان بلوچ آن را متهم به ایجاد تفرقه در پاکستان کرد. سپس هر دو طرف بر تمایل خود برای عدم تشدید بیشتر تاکید کردند و این امیدواری را ایجاد کرد که این پایان این دور از حملات باشد.
تفاوت این حمله با حملات انصارالله ر یمن این است که در اینجا، جمهوری اسلامی میخواهد دمای درگیری با پاکستان را کاهش دهد، در حالی که در یمن، عراق، لبنان و سوریه، ایران میخواهد درجه حرارت را در یک منطقه بالا ببرد. تلاش در کنار سایر اهداف، بیرون راندن آمریکا از خاورمیانه و تثبیت سلطه منطقه ای ایران. برای متقاعد کردن ایران برای کنار گذاشتن مبارزات منطقهای، به یک استراتژی منطقهای نیاز است، نه فقط یک حمله.
رویارویی موشکی ایران و پاکستان، دیپلماسی را در معرض آزمایش قرار می دهد
حمله موشکی اخیر پاکستان به اهدافی در خاک ایران در تلافی حملات هوایی ایران در بلوچستان، تنشهای طولانی مدت بین دو کشور را به منصه ظهور رسانده است. درک انگیزه حملات ایران در پاکستان و پیامدهای احتمالی آن بسیار حیاتی است. اقدامات اشتباه محاسباتی تهران را نباید تنها به عنوان انتقامجویی علیه جیشالعدل با هدف تحریک پاسخ پاکستان تلقی کرد. در عوض، آنها باید به عنوان هدف نشان دادن توانایی نظامی ایران و ارسال پیامی به ایالات متحده، اسرائیل و متحدان عرب ایالات متحده در نظر گرفته شوند که نشان دهنده توانایی نظامی ایران و آمادگی برای مقابله با هرگونه تجاوز خارجی است. حملات موشکی بالستیک ایران در عراق، سوریه و پاکستان نیز توانایی ایران در ارائه قدرت به فراسوی مرزهای خود را نشان میدهد و میتواند پیامدهای مهمی برای امنیت منطقه داشته باشد. واکنش پاکستان به حملات ایران تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله پویایی سیاسی داخلی، ماهیت حملات، و این تصور که قابلیت های بازدارندگی آن شکسته شده است، بوده است. با این حال، عزم تزلزل ناپذیر پاکستان برای حفاظت و دفاع از امنیت ملی خود در برابر همه تهدیدها به وضوح با واکنش پاکستان نشان داده می شود.
تصویر بزرگتری از دخالت عمیق ایران در همه جبهه ها در خاورمیانه در حال ظهور است. حمایت ایران از انصارالله منبع نگرانی بسیاری است، زیرا ثبات منطقه و امنیت خطوط کشتیرانی کلیدی را به چالش میکشد. علاوه بر این، حمایت تهران از گروههای نیابتی مانند حماس و بازیگران غیردولتی در سراسر خاورمیانه، به ایجاد احساس ناامنی گستردهتر در منطقه کمک کرده است. علیرغم تلاشهای ناگوار ایران برای تقویت قدرت، اقدامات ایران نگرانیهایی را در میان همسایگان و جامعه بینالمللی ایجاد کرده است، زیرا پاکستان اکنون مجبور است روابط شکننده خود با ایران را دوباره محاسبه کند. با ادامه افزایش تنشها، برای همه طرفها بسیار مهم است که وارد گفتوگو شوند و راهحلهای دیپلماتیک را برای جلوگیری از تشدید بیشتر و تضمین ثبات منطقه دنبال کنند.
حملات پاکستان و ایران تلاشهای آمریکا برای کاهش تنشهای منطقهای را بیشتر ناکام خواهد گذاشت
با ادامه جنگ بین اسرائیل و حماس، ایالات متحده برای مهار این درگیری تلاش کرده است. ایران از 7 اکتبر جسورتر شده است: نیروهای نیابتی آن به اسرائیل در مرز شمالی آن حمله کردند، خطوط کشتیرانی در دریای سرخ را به خطر انداختند و مستقیماً با نیروهای آمریکایی درگیر شدند. در مقابل این پسزمینه، ایران با تسریع جاهطلبیهای هستهایاش، تولید اورانیوم را به طور قابل توجهی افزایش داده است - و تنها از طریق حملات موشکی در سوریه، عراق و پاکستان تشدید میشود. با وجود تمام تحریکات ایران، ایالات متحده و اسرائیل هرگز با حمله به داخل خاک ایران به ایران پاسخ ندادند. پاکستان اکنون از این خط عبور کرده است و ایران که ناامید از تقویت قدرت نظامی خود در منطقه است، ممکن است علاوه بر به اصطلاح "دشمنان صهیونیست" با همسایه خود عمیق تر وارد درگیری شود.
این اختلاف شکنندگی وضعیت در منطقه را آشکار میکند و تنها تلاشهای دولت بایدن را از طریق دیپلماسی تهاجمی و پایدار برای کاهش تنش ناکام میکند. اما آنها نباید در این تلاشهای دیپلماتیک کنار گذاشته شوند. زیرا یک جنگ منطقه ای گسترده به نفع هیچ طرفی نیست.
حملات تلافی جویانه خطر بیثباتی بیشتر خاورمیانه را دارد
حملات نظامی اخیر ایران و پاکستان خطر بیثباتی بیشتر خاورمیانه بیثبات را دارد. جمهوری اسلامی ایران رابطه تاریخی پرتنشی با پاکستان داشته است. اما اعتصابات این هفته بی سابقه است. در حالی که ایران در رفتار بین المللی خود جسورتر شده است - حمایت از گروه های شبه نظامی در سراسر خاورمیانه، نادیده گرفتن تحریمهای بین المللی، متحد شدن با روسیه در جنگ در اوکراین و غیره. تئوکراسی در داخل به طور فزایندهای ضعیف میشود. جنبش اعتراضی موسوم به زن، زندگی، آزادی که در پاییز 2022 آغاز شد، ایران را تا حد زیادی تکان داد. این معترضان مانند جنبشهای اعتراضی قبلی نه به اصلاحات، بلکه پایان جمهوری اسلامی و استقرار دموکراسی را خواستار شدند. در حالی که تظاهرات گسترده کاهش یافته است، مخالفان حکومت همچنان به سازماندهی و مقاومت ادامه میدهند. احساسات ضد رژیم بیسابقه در میان طیف وسیعی از مردم ایران ادامه خواهد داشت و رشد خواهد کرد. در همین حال، بمبگذاریهای انتحاری در ایران در اوایل ژانویه توسط داعش که منجر به کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از ایرانیان شد، ضعف حکومت را در حفاظت از قلمرو خود آشکار کرد.
به نظر میرسد که حملات هفته اخیر تلاش ایران برای نشان دادن قدرت در داخل و به متحدان نیابتیاش و همچنین هشدار به دشمنان خود مبنی بر استفاده از زور برای دفاع از منافع خود باشد. این حملات همچنین ممکن است حواسپرتی را از وضعیت غزه و حملات انصارالله یمن به جریان کشتیرانی در منطقه را منحرف کند. پاکستان که با فشارهای داخلی مواجه است، مجبور شد به آنچه که به عنوان یک حمله غیرقابل تحریک ایران میداند، پاسخ دهد. این وضعیت حداقل دو نتیجه ممکن دارد. اول این که، این تبادل آتش بین ایران و پاکستان نیاز هر دو کشور را برای قوی نشان دادن برآورده کرده است و وضعیت به حالت قبل بازخواهد گشت. مورد دوم این است که تنشهای نظامی تداومی بین ایران و پاکستان وجود خواهد داشت که میتواند تشدید شود و خطر جنگ گستردهتر خاورمیانه را افزایش دهد.