تغییرات عمدهای در خاورمیانه در جریان است که توسط تلاشهای دیپلماتیک و نظامی غرب، و به ویژه اسرائیل و ایالات متحده، برای «بازآرایی» منطقه هدایت میشود. همانطور که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، بارها گفته است، «نظم جدیدی» در حال شکلگیری است که فضای کمی برای فعالیتهای شبهنظامی اسلامگرا یا هلال شیعی که توسط نظام ایران محور مقاومت خوانده میشود، باقی میگذارد. هدف این گزارش آن است که چشمانداز منطقه و نگاه اسرائیل و ایالات متحده به احیای خاورمیانهای دوستانهتر و تجاریتر که میتواند به عنوان دروازهای تجاری بین هند و اروپا نیز عمل کند را بررسی کنیم. در سالهای اخیر، ایالات متحده به دنبال بازتعریف نقش خود در خاورمیانه بوده و مداخلات بسیار پرهزینه خود در کشورهایی مانند عراق و افغانستان را مورد بررسی قرار داده است. هدف آن امروزه حداکثر کردن نفوذ خود با حداقل هزینه انسانی و مالی از طریق دیپلماسی و روابط استراتژیک است. این روابط در روابط آن با اسرائیل و همچنین کشورهای عربی محافظهکار مانند عربستان سعودی به بهترین وجه نشان داده میشود. نفوذ ایران از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ و به ویژه در دهه ۱۹۸۰ به لطف شبهنظامیانی که به ایجاد آنها کمک کرد و متحدان قوی مانند اسد در سوریه، گسترش یافته است. تهران مدتهاست به دنبال تسلط بر منطقه وسیعی به نام هلال شیعه است که از ایران تا کل شام تا لبنان امتداد مییابد و از عراق و سوریه میگذرد و جمعیتهای مسلمان شیعه را در آن سرزمینها به هم متصل میکند. همانطور که محور تهران قرار بود حضور غرب و به ویژه ایالات متحده را در خاورمیانه خنثی کند، توافق ابراهیم و نقش منطقهای تهاجمیتر اسرائیل، یک ضد محور را تشکیل میدهند.در کنار دیپلماسی، تحریمهای اقتصادی دیرینه، اقتصاد ایران و توانایی نظام در تأمین مالی شبهنظامیان را تضعیف کرده است. بنابراین، آیا ایالات متحده و اسرائیل پایان نظام اسلامی در تهران…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.