چهارمین دیدار روز یکشنبه بین استیو ویتکاف، نماینده ویژه دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در امور خاورمیانه، و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، با دستیابی به یک توافق چارچوبی به نتیجه نرسید، همانطور که گزارشهای قبل از جلسه حاکی از آن بود. اما ظاهراً پیشرفت کافی حاصل شده است که مذاکرات ادامه خواهد یافت و طرفین ممکن است در مورد اختلافات کلیدی به هم نزدیکتر شده باشند. این پیشرفت در حالی حاصل میشود که اظهارات عمومی هر دو طرف، خطوط قرمز متناقضی را برجسته میکند و نشان میدهد که پشت درهای بسته، یک یا هر دو طرف مایلند انعطافپذیرتر از آنچه در ملاء عام میگویند، باشند. همچنین میتواند به این معنی باشد که ایران یا ایالات متحده مطمئن هستند که میتوانند طرف مقابل را متقاعد کنند که از موضع فعلی خود کوتاه بیاید. اگر ایران و ایالات متحده در نهایت این اختلافات را کنار بگذارند و به توافق برسند، چگونه خواهیم دانست که این توافق خوب است؟ در اینجا راهنمای من برای ارزیابی نتایج بالقوه مختلف این مذاکرات پرمخاطره آمده است. الف: حل مشکل هستهای و نفوذ مخرب منطقهای موضوع برنامه هستهای ایران تقریباً مطمئناً محور مذاکرات است و با توجه به اینکه ایران چقدر به داشتن اورانیوم غنیشده کافی برای ساخت بمب نزدیک است، قابل درک است. اما اگر این واقعاً تنها موضوع روی میز باشد، جدا کردن آن از تلاشهای جمهوری اسلامی برای پیشبرد برنامه موشکهای بالستیک، نفوذ مخرب منطقهای، عملیات تروریستی و کمپینهای ترور و گروگانگیری جهانی یک اشتباه است - اشتباهی که تضمین میکند بسیاری از موارد شایسته اولویت اول از روی میز برداشته شده است. ترامپ با دنبال کردن یک توافق محدود و صرفاً هستهای، تقریباً مطمئناً تضمین میکند که اکثر آن چالشهای دیگر، هرگز مورد توجه قرار نخواهند گرفت، همانطور که پس از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) سال ۲۰۱۵ مورد توجه قرار…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.