انديشمند و نويسنده جنجال برانگيز عراقى کنعان مکیه در كتاب خود "الفتنه" نخبگان سياسى شيعه را كه پس از سال 2003 بر عراق حاكم شدند، به زندگى در توهمى متهم مى كند كه از نظر وى نامش "دولتى شيعى" مى باشد. اين توهم عبارت از محدود كردن هويت ملى يا پافشارى بر تعريفى يک جانبه از آن در مرحله پس از صدام حسين مى باشد. سخن کنعان مکیه اتهامى نبوده است كه نيازمند به اثبات تبرئه يا برائت جويى از آن در لحظه تاريخى مرتبط با خود باشد بلكه اساسا نزد برخى ها اقدامى حساب شده در حال و حتى در آينده بود و نزد برخى ديگر هم واكنشى بود كه برخى از توجيه هاى خود را همراه داشت كه مرتبط با گذشته اى دور و نزديک بوده و در اجزاى ساختار درونى و اجتماعى شیعیان وجود داشته است. جماعتی که همانند گروه هاى عراقى ديگر از محروميت و آزار و كنار گذاشته شدن رنج برده بودند. همچنين اين واكنش نتيجه جغرافيا و دموگرافى پيچيده اى بوده است كه همزمان راه ارتباطى و راه جداسازى را با دو همسايه اى تشكيل داد كه يكى از آنان چشم داشتى به عراق داشت و ديگرى نسبت به عراق محتاط بود و اين موضوع باعث شد جريان شيعى در معرض شكستى دوگانه قرار گيرد كه از يک سو منجر به از دست دادن نقش خود به عنوان اكثريت ملى و برادر بزرگتر جريان هاى ديگر گردید و از سوى ديگر اين موضوع مرتبط با هويت گسترده تر آن در زمينه هاى ميراث اجتماعى، فكرى، تاريخى، جغرافيايى و سياسى اش بود. در تحولات سياسى عراق تعريف هاى عقيدتى و سياسى هويتى هم دچار تحولات بزرگى شد و اين در نتيجه نزاع هاى ملى بزرگ و تجارب فرعى شوک آور بود كه جريان هاى سه گانه عراق (شيعه، اهل سنت و كرد) آن را سپرى…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.