چالش اساسی آمریکا این است که کشورهای خاورمیانه نمیخواهند بین ایالات متحده یا چین یکی را انتخاب کنند. آنها بر این باورند که دوگانگی ممکن است: تعامل با چین در مسائل تجاری و همزمان با ایالات متحده در مورد امنیت ملی. اما برای واشنگتن، امنیت اقتصادی امنیت ملی است. ولی بازیگران خاورمیانه، چین را بهعنوان یک تهدید نمیبینند، یا حداقل به همان شیوهای که واشنگتن گفته، نمیبیند. واشنگتن به یک استراتژی جدید نیاز دارد.
ساختاری که در آن ایالات متحده شریک امنیتی کشورهای عربی و چین شریک اقتصادی است، نقش مهمی را که متحدان و شرکای ایالات متحده به عنوان شرکای تجاری، سرمایهگذاری و قراردادی در سراسر خاورمیانه ایفا میکنند؛ نادیده میگیرد. رویکرد هوشمندانهتر این است که ایالات متحده از شبکههای متحدان و شرکای خود برای توسعه سریع ائتلافهای چندجانبهتر مانند هند، اسرائیل، امارات متحده عربی، ایالات متحده (I2U2) استفاده کند. این امر نیازمندی اقتصادی که چین را به یک شریک جذاب برای کشورهای خاورمیانه تبدیل کرد، برطرف خواهد کرد.
استرالیا می تواند به کاهش بیشتر پیشروی چین در زمینه مواد معدنی حیاتی کمک کند. باید یک توافق رسمی با سئول و تایپه به عنوان جایگزین جهانی و غیرآمریکایی در زمینه نیمه هادی وجود داشته باشد که این دو نیز نیازهای کشورهای عربی را تأمین کنند. توکیو نیز میتواند برای همکاری مشترک در زمینه فناوری نوظهور مخابراتی و نسل جدید اینترنت به توافقات عربستان و ایالات متحده وارد شود. و هند با توجه به جمعیت، میتواند حتی جایگزینی برای تولید و مصرف باشد.