رئیسی در یک زمان نامطمئن برای یک حکومت انقلابی درگذشت. علی واعظ، یکی از کارشناسان این شرایط را شامل «وخامت شدید روابط ایران با غرب، به دلیل تلاشهای ناموفق برای مذاکره برای بازگشت به توافق هستهای، روابط نظامی نزدیکتر با روسیه، و برخورد خطرناک با اسرائیل» دانست. کارشناس ایران در گروه بین المللی بحران به من گفت. جانشین او باید با «نارضایتی عمیق اجتماعی و اقتصادی، بیثباتی و تنش منطقهای، و در افق طولانیتر، سرنوشت جمهوری اسلامی» مقابله کند. سقوط بالگرد آقای رئیسی در زمانی اتفاق میافتد که حکومت به هستهای کوچک تنزل پیدا کرده است. مثل سایر انقلابها، انقلاب ایران نیز فرزندان خودش را بلعیده است. رؤسای جمهور گذشته با دیدگاه های بسیار متنوع - از جمله حسن روحانی، محمود احمدی نژاد، محمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی - به طرزی مکارانه به حاشیه رانده شده، رسماً ساکت شده اند، یا از کاندیداتوری مجدد برای ریاست جمهوری منع شده اند. فهرست نامزدهای سیاسی قابل قبول - که به شدت توسط شورای نگهبان بررسی می شوند - اندک است. وکیل به من گفت: رئیسی شخصیت محبوب و کاریزماتیکی نبود. وکیل افزود: «او یک فرد وفادار بود». اما «دایره رهبران همچنان در حال کوچک شدن است و به سختی میتوان یک نفر را پیدا کرد که کادرهای ریاستجمهوری و جانشینی را که درباره رئیسی به نظر میرسید، داشته باشد». سیاستهای ایران - اعم از خارجی و داخلی - بعید به نظر میرسد که حتی اندکی تغییر کند. اما ملت به شدت نگران آینده است. برای حامیان و ناراضیان، مرگ رئیسی یک سوال وجودی را ایجاد کرده است: چه کسی ایران را رهبری خواهد کرد؟ رهبری در تیرماه هشتاد و شش ساله می شود. او از سرطان پروستات رنج می برد. رئیسی، که یکی از ملازمان بود، انتظار میرفت که بر این انتقال نظارت کند. رئیسی حتی به عنوان جانشین بالقوه معرفی شده…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.