مقدمه: کردستان در طول تاریخ، به دلیل عوامل متعددی، از ارزش ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیکی بالایی برخوردار بوده است؛ از مهمترین این عوامل میتوان به تسلط آن بر قلب خاورمیانه و نقش حایل آن به دلیل توپوگرافی کوهستانی سخت آن اشاره کرد که به مردم آن ویژگیهای فرهنگی و روانی خاصی بخشیده و آنها را از همسایگانشان متمایز کرده است. همچنین، موقعیت تماس آن با سرزمینهای بسیاری از تمدنها و کشورها در طول تاریخ، به آن ویژگیهای منطقه حائل بخشیده است. موقعیت جغرافیایی منزوی، طبق احکام جغرافیای سیاسی و آنچه «نفرین مکان جغرافیایی» نامیده میشود، دولتی ناتوان را به وجود میآورد. در مورد کردستان، طبیعت کوهستانی، در جداسازی کردها از یکدیگر و در ممانعت از گسترش وحدت فرهنگی و تمدنی آنها و در نهایت، تاسیس دولتی بزرگ برای آنها، علیرغم نقش بزرگ آنها در بسیاری از درگیریهای منطقه به دلیل جغرافیای سیاسی ممتازشان، نقش داشته است. ما بر این باوریم که اهمیت این مطالعه به وضعیت استثنایی جغرافیای سیاسی کنونی کردستان، به علاوه جمعیت قابل توجه آن، و تجربهی اقلیم کردستان عراق و امیدهای فراوان برای شکستن سد تاریخی و تثبیت ایدهی صلاحیت سیاسی مردم کرد و حق آنها در ایجاد دولت مستقل خود، مانند سایر مردم منطقه،بازمیگردد. هدف این پژوهش، پاسخ به پرسش اصلی زیر است: آیا میتوان نظریه میدان واحد را به صورت جغرافیایی-سیاسی بر مورد کردستان عراق اعمال کرد؟ این پرسش اصلی، منجر به چندین پرسش فرعی دیگر میشود، از جمله: آیا تجربهی اقلیم کردستان عراق به اعمال نظریه میدان واحد کمک میکند؟ چگونه؟ استراتژیهای اقلیم کردستان عراق برای تحقق رویای ایجاد دولت کردی چه بوده است؟ آیا این نظریه میتواند در فهم آیندهی دولت مورد انتظار کردستان کمک کند و چگونه؟ این پژوهش، از ابتدا، امکان اعمال فرضیات نظریه میدان واحد بر جغرافیای سیاسی کردستان را در نظر میگیرد؛ زیرا هدف ایجاد دولتی کرد در عراق، به…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.