به هر حال، شرایط مذکور باعث پیشبینیناپذیر شدن رقابتهای ایران و عربستان و کنش و واکنشهای آنها شده است. در طول چهار دهه روابط پر فراز و فرود تهران و ریاض، گذارههایی مثل رقابت بر سر رهبری جهان اسلام، تشدید رقابتهای مذهبی و فرقهای و اختلافات قومی و... برای تحلیل رفتار سیاسی و رقابتهای این دو کنشگر سنتی خاورمیانه استفاده میشد. اما هیچکدام از اینها گذارههای کاملی نیستند، زیرا مسائل قومی، مذهبی صرفا ابزاری در دست حکامان هستند تا با آن به اهداف و منافع سیاسی خود دست یابند. به عنوان نمونه نمیتوان همسویی ایران با انصار الله یمن و تضاد منافع آنها با عربستان را از منظر دینی نگریست بلکه بالعکس، این مصالح سیاسی طرفین هستند که اتحادها و ائتلافها را میسازد یا نابود میکند. همانطور که اشاره شد منازعه و رقابتهای میان عربستان و ایران فراتر از اختلافات فرقهای و قومی است. از یک سو تهران خود را در محاصره و فشار آمریکا و اسرائیل میبیند و پایگاههای نظامی ایالات متحده ایران را احاطه کرده است؛ در مقابل هم ریاض خود را تحت محاصره نیروهای نیابتی ایران از سمت یمن، عراق و مناطق شیعهنشین شرق کشور میبیند. قرارگرفتن دو کشور در این تنگنای امنیتی نقش مهمی را در سیاستهای تهاجمی آنها علیه یکدیگر دارد. البته ناگفته نماند که ریاض و تهران هرگز موضع روشن و واضحی در رابطه با ماهیت و اسباب تنش در روابط دوجانبه سکوت کردند یا حداقل موضع مشخصی اتخاذ نکردند. با این حال هر دو منکر این موضوع نشدند که مشروعیت و نظام سیاسی یکدیگر را به نوعی هدف گرفتند و رهبری جهان اسلام یکی از اسباب اصلی تنش در روابط تهران و ریاض است. رقابتهای عربستان و ایران اگر در چارچوب "قواعد بازی" مدیریت شود؛ میتوان از تشدید تنشها در روابط دوجانبه جلوگیری نمود و مانع از پیچدهتر شدن جنگهای نیابتی تهران و…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.