ایران و گروههای متحد آن در خاورمیانه یک ائتلاف نامنسجم را تشکیل میدهند که اغلب به عنوان «محور مقاومت» شناخته میشود. این محور در سال ۲۰۲۴، در بحبوحه درگیری با اسرائیل و تلاطمهای سیاسی دیگر، متحمل خسارات قابل توجهی شد و برخی ناظران را به این نتیجه رساند که اعضای آن – که اکنون، همراه با ایران، شامل حماس در غزه، حزبالله در لبنان، حوثیها در یمن و بخشهایی از نیروهای حشدالشعبی (PMF) در عراق میشوند – به شدت تضعیف شدهاند یا حتی در آستانه شکست قرار دارند. با این حال، علیرغم فروپاشی رژیم بشار اسد – که تا همین اواخر نیز بخشی از این محور بود –تحقیقات ما نشان میدهد که در سوریه این محور از نظر تاریخی بسیار مقاومتر از آن چیزیست که این دیدگاه بیان میکند. گروههایی مانند حشدالشعبی، حزبالله یا حوثیها صرفاً «بازیگران غیردولتی» نیستند، بلکه در ساختارهای دولتی ریشه دواندهاند و قدرت قابل توجهی را به تنهایی اعمال میکنند. اعضای محور مقاومت روابط اقتصادی با نهادها و دولتهای متعدد، هم در سطح منطقهای و هم جهانی را توسعه دادهاند؛ این شبکهها به محور مقاومت اجازه میدهد تا در برابر تهدیدات خارجی و مداخلات سیاسی و حملات نظامی و تحریمها مقاومت کند. این مقاله بررسی میکند که چگونه محور از جریانهای مالی فرامرزی و تجارت انرژی برای فراتر رفتن از مرزهای نهادی و جغرافیایی سنتی دولتهایی که اعضایش در آن فعالیت میکنند، استفاده میکند. این مقاله نشان میدهد که مداخلات سیاسی غرب تاکنون به دلیل دو عامل ناموفق بوده است: تمرکز بر هدف قرار دادن اجزای منفرد محور؛ و درک محدود از شبکههای منطقهای و جهانی آن. این مقاله یک رویکرد جدید را پیشنهاد میکند که بر ترسیم دامنه کامل محور، تعامل دقیق با کارگزاران منفرد در شبکههای آن، و اجرای پاسخگویی با توانمندسازی جامعه مدنی و اصلاحطلبان متمرکز است. مقدمه محور مقاومت در طول تاریخ…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.