شنبه ۱۴۰۳/۰۵/۰۶

قدرت، جهانى گرايى و فرهنگ؛ ابزارهای رسانه در دنياى نوين

  :اندیشکده
:نویسنده
سامانه مشرف  :رصدگر
لینک منبع اصلی

در دنياى امروز رسانه ها توسعه يافتند تا تبديل به قدرتى انتشار یافته در هر جايى شوند و افكار عمومى را شكل دهند و بر تصميم هاى سياسى تأثير گذارند و بازتابى از رويكردهاى فرهنگى باشند. با ايجاد انقلابى توسط فناورى ديجيتال از نظر توليد محتواى رسانه اى و توزيع و مصرف آن، نياز به بررسى دقيق روند رسانه ها در چارچوب اقتصاد سياسى و تأثيرهاى فرهنگى و جهان گرايى تبديل به امرى در نهايت اهميت شده است. امروز وضعيت رسانه ها صرفا بازتابى از وضعيت جامعه نيست بلكه ميدانى براى نبرد و كشمكش بر سر قدرت است كه طی آن منافع اقتصادى و سياسى و روندهاى فرهنگى با يكديگر مطابق يا در تعارض می باشند.

قدرت و تأثيرگذارى در فضاى پيچيده رسانه

فضاى رسانه های امروزى وضعيتى پيچيده دارد زيرا قدرت و نفوذ در حال تغييرات مداوم است. سازمان هاى رسانه اى -چه در اختيار دولت يا چه در اختيار بخش خصوصى و چه فقط از نظر مالى از سوى دولت تأمين شوند- در قالب ساختارهاى اقتصادى و سياسى گسترده ترى فعاليت مى كنند و اين ساختارها هستند كه محتوى و فعاليت آنان را شكل مى دهند. در بسيارى از كشورها تعداد كمى از گروه ها بر بخش بزرگى از رسانه ها تسلط دارند و اين موضوع منجر به كاهش تنوع و کاهش تفاوت در ديدگاه ها از سوى رسانه ها مى شود.

براى نمونه در اينجا تأملى در خصوص آمريكا داشته باشيم كه شركت هايى مانند ديزنى و وياكام سى بى اس بر فضاى عمومى رسانه مسلط و شبكه هاى تلويزيونى و استوديوى فيلم و تأسيسات رسانه اى ديگرى را در اختيار دارند. در بسيارى از اوقات محدود بودن تعداد شركت هاى مالک منجر به محدود شدن گستره ديدگاه هاى ارائه شده براى عموم مردم مى شود و نتيجه اين موضوع محدوديت در تنوع صداها و نظرات و تأثیر آن بر وجود یک دموكراسى سالم است.

سازمان هاى رسانه اى كه از طريق مبالغ حاصل از تبليغات و اسپانسرها پشتيبانى مى شوند، به ترجيح دادن روايت هايى كه مطابق خواست اسپانسرها باشد تمايل دارند و اين امر باعث تمركز بر سرگرمى ها و رسانه زرد به جاى روزنامه نگارى عمقى و تحليلى و انتقادى مى شود. به علاوه آن بازيگران سياسى تأثير بالايى بر رسانه ها دارند و بيشتر رسانه هاى دولتى مانند بوقچى هاى دولت ها بوده و براى رواج دادن سياست هاى رسمی و كنار زدن صداهاى اپوزيسيون تلاش مى كنند. حتى در كشورهايى كه از نظر رسانه اى آزاد هستند، در ابزارهاى سازماندهى رسانه ها مانند مجوز پخش و قواعد مالكيت رسانه ها بازى مى شود تا فضاى رسانه ای تشكيل شده به سود صاحبان قدرت باشد. ظهور شبكه هاى اجتماعى فقط باعث گسترش متغيرهاى رسانه اى شد و بازيگران سياسى را براى تعامل مستقيم با مردم و عبور از رسانه هاى سنتى توانمند ساخت.

تأثيرگذارى فرهنگى؛ نزاع يا ارتباط؟

در هر وضعيتى پخش توليدات فرهنگى مانند برنامه هاى تلويزيونى، فيلم ها و اخبار منجر به ايجاد تبادل مى شود اما اين تبادل فرهنگى مشترک در بيشتر اوقات يک جانبه بوده و محتواى رسانه اى غربى و آمريكايى بر آن تسلط دارد. طبق نگرش امپرياليسم فرهنگى، هژمونى رسانه ای آن منجر به نابودى فرهنگ هاى محلى و فرسايش تنوع فرهنگى و تحميل ارزش هاى غربى بر ديگر جوامع مى شود.

با اين حال وضعيت كاملا بد نيست زيرا جهان گرايى رسانه ها مى تواند باعث تركيب فرهنگ هاى محلى و ايجاد متغيرهاى فرهنگى جديد شود. فرهنگ هاى محلى با پويايى نسبت به محتواى رسانه اى در سطح جهان بازخورد دارند و اين بازخورد بر توانايى رسانه ها براى فعاليت در يک جبهه در جهت گفتگوى فرهنگى و ابتكاری و نه صرفا تبدیل شدن ابزارى براى امپرياليسم فرهنگى اثر گذار است.

در هر حال جهان گرايى رسانه اى داراى چالش ها و فرصت هايى براى تنوع فرهنگى و تنوع در نظرها بوده است و به همين دليل انتشار اينترنت ضرورى است زيرا در مناطق متعددى محدوديت در انتشار آن باعث محدوديت در استفاده ساكنان از چنین جهان گرايى شده و بسيارى را در حالت بى اطلاعى مى گذارد.

چگونگى برخورد با جانبدارى رسانه اى و نشر اطلاعات غلط

در بيشتر اوقات در جوامع دموكراتيک به رسانه به عنوان ركن چهارم دموكراسى و مسئول بازخواست از نهادهاى سياسى و تقويت گفتمان عمومى نگريسته مى شود. با اين حال واقعيت پيچيده است و رسانه ها از ضرورت هاى تجارى و فشارهاى سياسى تأثير مى پذيرند و اين باعث مطرح شدن موضوع جانبدارى يا بى طرفى رسانه ها مى شود.

از نظر منتقدان رسانه ها در بيشتر لحظات گزارش هايى جانبدارانه به سود مالكان و اسپانسرهاى خود منتشر كرده و اين امر منجر به نگاهى تنگ نظرانه به امور و محدود شدن صداها مى شود. ظهور شبكه هاى اجتماعى باعث پيچيده تر شدن وضع شده است زيرا همزمان با توانمدسازى افراد در دور زدن رسانه هاى سنتى اما راه را براى انتشار اخبار هم غلط هموار ساخته است.

چالش ديگر در خصوص نظارت و ساماندهى رسانه هاست و دولت ها اين مورد را بنابر منافع عمومى و امنيت ملى اعمال مى كنند اما گاهى هم از آن به عنوان ابزارى براى تسلط بر جريان اطلاعات و سركوب مخالفان استفاده مى كنند و توازن ميان اين دو جنجال برانگيز است و هر كشورى در اين خصوص از چارچوب هاى سياسى و فرهنگى منحصر به فرد خود تأثير مى گيرد.

ايجاد آينده اى روشن و متكثر براى رسانه ها

مقابله با چالش هاى فضاى رسانه نيازمند رويكردى چندوجهى است. يكى از اين رويكردها تقويت فرهنگ رسانه اى است كه باعث مى شود افراد از طريق مهارت هاى لازم داده ها را ارزيابى و نگاه نقادانه به آن داشته باشند. همچنين وجود رسانه هاى مستقل هم لازم است تا باعث تكثر در نظرات در سطح عمومى شود.

از طريق تقويت فضاى رسانه اى متكثر مى توان جامعه اى با مشاركت رسانه اى بالاتر و با دانشى بيشتر را بوجود آورد و اين موضوع در تأسيس دموكراسى سالم تر سهيم خواهد شد كه طى آن شهروندان با روشنفكرى بتوانند در زندگى مدنى و بازخواست از مقامات مشاركت داشته باشند.

به همين دليل بايد به سمت داشتن رسانه هايى حركت كرد كه عام المنفعه است و فقط به سود امپرياليسم و اسپانسرها نباشد. در اين شرايط بايد به مسائل رسانه با عينک اقتصاد سياسى، فرهنگ و جهان گرايى نگريسته شود و اين امر در نهايت پيچيدگى هاى اين فضا را برايمان آشكار مى سازد. درک درست این مفاهيم در تشكيل فضاى رسانه اى همه جانبه و متكثر كه اولويتش عام المنفعه بودن باشد، ضرورى است.

منبع گزارش:
https://themalaysianreserve.com/2024/07/11/media-in-the-modern-world-culture-globalisation-and-power/

مقالات مشابه

انتخاب سردبیر

user