قاره گرایی، یک مفهوم ژئوپلیتیکی است که توسط آلگیس کلیمایتیس، مشاور آلگیرداس برازاوسکاس، اولین رئیس جمهور لیتوانی پس از استقلال ابداع شد. قاره گرایی علیه ترانس آتلانتیک است و سیستم امنیتی اروپایی ناتو را تحت الشعاع قرار میدهد. تابآوری و مهار نظامی خارجی سیاستها و نهادهای مشترک در حوزه سیاست خارجی-امنیتی و اقتصاد و تجارت (منطقه تجارت آزاد) مبتنی بر کنفدراسیون جدید اروپایی، اروپای قارهگرای جدید قرن بیست و یکم را مشخص خواهد کرد. این مفهوم با مفهوم نئواوراسیایسم روسی متفاوت است. نئواوراسیایسم روسی در غرب از طریق الکساندر دوگین شناخته میشود. او قبلاً از پیروان فرقههای بت پرست نئوپگانیست بود و اکنون، حداقل بر اساس تصویری که او ارائه میکند، یک مسیحی ارتدوکس روسی است. او اغلب در غرب بیش از حد ارزیابی میشود. آنچه مسلم است این است که او تأثیر زیادی در سیاست خارجی روسیه ندارد. دوگین «فیلسوف دولتی پوتین» نیست. نئواوراسیاگرایی دوگین و بیزاری آن از فرا آتلانتیک با قاره گرایی شریک است. باید توجه داشت که نظریات او علیه مردم آمریکا نیست بلکه علیه طبقه سیاسی الیگارشی جهانی گرایان است که حاکمیت ملی را تضعیف میکنند. به تعبیر دونالد ترامپ، جهانی گرایان در مقابل میهن پرستان نقطه مقابل عصر ماست. خود دوگین قاره گرایی را با نئواوراسیایسم روسی یکی میداند. آیا این فرضیه درست است؟ نه، اینطور نیست. پیش فرض نئواوراسیایی اساساً یک کشور آسیایی است. نئواوراسیایی گرایان از کمونیسم و اقتصادی بودن آن را ستایش میکنند. علاوه بر این، قارهگرایان خواستار صلح و ثبات در اروپا هستند، در حالی که نئواوراسیاگرایان درباره امپراتوری جدید روسیه که تا حدی از طریق توسعهطلبی نظامی به دست میآید، اظهار نظر میکنند. همانطور نامش میگوید نئواوراسیایسم، زاده اوراسیایسم، مکتب فلسفی روسی در سالهای بینجنگ است. لوگومیلوف، نیکولای تروبتسکوی، پیوتر ساویتسکی و دیگران به شکلگیری اوراسیایسم کمک کردند. بسیاری از آنها مهاجر بودند و برخی از آنها در اتحاد…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.