فقدان ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران در سانحه سقوط هلیکوپتر، شوک بزرگی به جمهوری اسلامی ایران در لحظهای مخاطرهآمیز برای خاور میانه وارد کرده است. اگرچه رئیسی مقام مقتدر نهایی ایران نبود، اما الگوی بوروکراتیزه قوای قهریه حکومت بود. نبود او روند آینده جانشینی برای رهبری ایران را تغییر میدهد. جمهوری اسلامی از زمان تأسیس خود چالشهای بزرگی را پشت سر گذاشته است، از جمله بسیاری از چالشها که هزینههای هنگفتی را تحمیل کردهاند، اما نتوانسته اند نظام را از بین ببرد یا به طور پایدار تضعیف کنند. با این حال، برای سیستم حاکم که هیچ چیز را بر بقای خود اولویت نمی دهد، از دست دادن یک کارگزار مورد علاقه، احساس تهدید را برانگیخته و به طور بالقوه واکنش را علیه شهروندان و همسایگانش تسریع خواهد کرد. نبود آقای رئیسی درجه حرارت را در منطقه ای که از قبل قابل احتراق بودهُ افزایش می دهد و کارت منازعه جدیدی به رقص ظریف دیپلماتیک دولت بایدن بین عربستان سعودی و اسرائیل در حالی که به اوج خود نزدیک می شود اضافه می کند. رئیسی رئیس جمهور نزدیک به هسته قدرت در نظام ایران بود و تأثیر قابل توجهی بر سیاست، جامعه، اقتصاد و روابط خارجی کشور داشت. مرگ نابهنگام او باعث میشود که محمد مخبر، معاون اول رئیسجمهور، رئیس سابق ستاد اجرایی ایران، مسئولیتهای رئیسجمهور را بر عهده بگیرد. همچنین انتخابات جدیدی را در ۵۰ روز به دنبال خواهد داشت، که مستلزم بداههگویی غیرعادی عجولانه توسط ساختاری است که با نزدیک شدن به مرز نیم قرن از تأسیس خود، به طور فزایندهای مشروعیتش را از دست داده است. این سناریو برای نظامی که به دنبال مهندسی انتقال از نسل اصلی انقلابی به وارثان جدید بود، خطرات واقعی را به همراه دارد. در حالی که رقابت شدید میان نیروهای ارتدکس حکومت دینی به نفع تندروها حل و فصل شده است، درگیریهای درونی…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.