فروپاشی فاجعهبار هنجارها علیه استفاده از زور: دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در ماههای اول بازگشت خود به قدرت، تهدید کرده است که برای تصرف گرینلند و کانال پاناما از نیروی نظامی استفاده کند. او پیشنهاد داده است که ایالات متحده میتواند پس از اخراج دو میلیون فلسطینی، مالکیت غزه را به دست آورد، و از اوکراین خواسته است که در ازای آتشبس، بخشی از قلمرو خود را به روسیه واگذار کند. این اقدامات و اظهارات ممکن است تنها چند نمونه از لافزنیهای گسترده و مبالغهآمیز معمول ترامپ به نظر برسند. اما در واقع، همه آنها بخشی از یک حمله منسجم به یک اصل دیرینه حقوق بینالملل هستند: اینکه کشورها از تهدید یا استفاده از نیروی نظامی علیه دیگر کشورها برای حل و فصل اختلافات منع شدهاند. پیش از قرن بیستم، نظریهپردازان حقوقی نه تنها معتقد بودند که کشورها میتوانند برای تصرف سرزمینها و منابع دیگران جنگ به راه اندازند، بلکه در برخی شرایط، باید این کار را میکردند. جنگ قانونی و راه اصلی اجرای حقوق ملی و حل اختلافات بین کشورها تلقی میشد. این وضعیت در سال ۱۹۲۸، زمانی که تقریباً هر کشوری در جهان در آن زمان به پیمان کلاگ-بریان پیوست، تغییر کرد و توافق کردند که جنگهای تجاوزکارانه باید غیرقانونی و فتح سرزمینی ممنوع باشد. منشور سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۵ این تعهد را دوباره تأیید و گسترش داد و در مرکز خود ممنوعیت «تهدید یا استفاده از زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی کشور دیگر» را قرار داد. کشورها پس از کشف اینکه صرف توافق بر ممنوعیت جنگ به تنهایی کافی نیست، به اقدامات فوقالعادهای برای طراحی چارچوبها و نهادها برای تثبیت این قاعده اساسی دست زدند که منجر به ایجاد یک نظام حقوقی جدید شد که ابزارهای اقتصادی را بر قدرت نظامی برای تضمین صلح ارجحیت داد. در نتیجه، جنگها بین کشورها بسیار کمتر…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.