از زمان آغاز درگیری مسلحانه در اکتبر 2023 در سرزمین فلسطین اشغالی، مقامات آمریکایی به همتایان اسرائیلی خود توصیه کردهاند تا اهداف سیاسی قابل دستیابی را شناسایی کرده و به این اهداف با هر عملیات نظامی برسند. آمریکاییها به اسرائیلیها هشدار دادند که اشتباهات آنها در ویتنام، عراق و افغانستان را تکرار نکنند و اسرائیلیها باید درک کنند که در جنگ مدرن و پس از جنگ جهانی دوم، غیرنظامیان دشمن نیستند. متخصصان نظامی اسرائیل این پیام را درک کردند. با این حال، نه آنها و نه اربابان سیاسیشان آن را به چالشی که با آن مواجه بودند، مرتبط نمیدانستند و هنوز هم نمیدانند. چرا اسرائیلیها اینطور فکر میکنند؟ پیامدهای این تفکر برای سیاست خارجی آمریکا چیست؟ واشنگتن چه کاری میتواند انجام دهد؟
شهادت یحیی سنوار، رئیس دفتر سیاسی حماس، در 16 اکتبر به سوالات مطرح شده در بالا علامت تعجب میافزاید. مقامات آمریکایی مشتاقانه امیدوار بودند که این اتفاق بتواند نقطه عطفی باشد، جایی که اسرائیل ازشهادت او به نفع آزادی گروگانهای اسرائیلی از طریق توافق آتش بس غزه استفاده کند. اما چرا اسرائیل این کار را بکند؟ پس از بیش از یک سال جنگیدن بدون هدف سیاسی ، تغییر از جنگ به دیپلماسی چه فایدهای دارد؟
بر اساس آنچه در طول یک سال گذشته دیده شده است، به نظر میرسد اسرائیل معتقد است که جنگ در غزه با درسهای آموخته شده پس از جنگ جهانی دوم تطابق ندارد. با این حال، اگر حمایت از غیرنظامیان هدف جنگ پس از جنگ جهانی دوم باشد، به نظر میرسد اسرائیل آن هدف را یک ماموریت غیرممکن میداند.
اسحاق هرتزوگ، رئیس جمهور اسرائیل، بلافاصله پس از 7 اکتبر 2023 اظهار داشت: «تمام ملت [فلسطین] مسئول هستند. لفاظیهای «غیرنظامیان بیاطلاع» درست نیست. آنها میتوانستند مقاومت کنند و با حماس بجنگند.»
یوآو گالانت وزیر دفاع اسرائیل نیز در 9 اکتبر 2023 گفت: «من دستور محاصره کامل نوار غزه را صادر کردم. نه برق خواهد بود، نه غذا، نه سوخت، همه چیز بسته است. ما با حیوانات انساننما میجنگیم.»
به نظر میرسید که آنها این دیدگاه را منعکس میکردند که فلسطینیها متمایل هستند یهودیانی که در حال حاضر بین دریای مدیترانه و رود اردن زندگی میکنند، از بین رفته و بمیرند. پس از 7 اکتبر، این دیدگاه ممکن است به خوبی منعکسکننده نظر اکثریت اسرائیل باشد و این دیدگاهی است که دقیقاً مشابه نحوه تفسیر فلسطینیها از نیات اسرائیلیها است.
گزارشهای دورهای در مورد وزیر دفاع گالانت و فرماندهان ارشد نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) منتشر شده است که ناتوانی یا عدم تمایل نخستوزیر بنیامین نتانیاهو برای تعیین اهداف سیاسی قابل دستیابی برای عملیاتهای نظامی را محکوم میکنند. با این حال، به نظر میرسد که این گزارشات بیشتر به حفظ نیروهای ارتش مربوط میشود و ربطی به کشتار افراد غیر نظامی ندارد. در واقع، هیچ مدرکی وجود ندارد که ارتش اسرائیل تسخیر اراده غیرنظامیان فلسطینی یا لبنانی را مطلوب یا حتی ممکن بداند. برعکس، ارتش اسرائیل استاندارد حقوقی بینالمللی «تناسب» را با در نظر گرفتن تأثیر بر غیرنظامیان هنگام درگیری با یک هدف نظامی، در غزه و لبنان بهگونهای اعمال کرده است که هرگز آرزوی آن را هم نمیکرد.
دیدگاه رسمی اسرائیل مبنی بر اینکه آنچه در 7 اکتبر رخ داد، آخرین اپیزود جنگ صفر بین دو ملت دشمن است، روشن میکند که چرا اسرائیل بیش از یک سال است که با توصیه آمریکا جودو بازی میکند. برای رهبران اسرائیل، دیدگاه رسمی آمریکا در مورد یک تشکیلات خودگردان فلسطینی (PA) که جایگزین حماس در غزه میشود و راه را برای یک نتیجه دو کشور آماده میکند، ساده لوحانه به نظر میرسد.
منتقدان امتناع اسرائیل از تعریف یک پایان بازی پایدار در غزه، که امکان تعیین سرنوشت فلسطینیهای غیرحماس را فراهم میکند، استدلال میکنند که صحنه صرفاً برای درگیریهای مسلحانه آینده آماده میشود که تنها با دورههای تنش قطع میشود. برخی از اسرائیلیها از جمله نتانیاهو صراحتاً میخواهند از خودمختاری سیاسی و ظهور یک کشور فلسطینی جلوگیری کنند و کنترل دائمی اسرائیل بر کل کرانه باختری را در اختیار بگیرند. وقتی منتقدان، از جمله اسرائیلیها، هشدار میدهند که آپارتاید و انزوا محصول اجتنابناپذیر چنین سیاستی خواهد بود، آنها استدلال میکنند که در هر صورت، خودمختاری فلسطین با امنیت اسرائیل ناسازگار است.
این مباحث به زودی حل نخواهد شد و بحثهای موازی در طرف فلسطینی در حال وقوع است. آنچه از نظر عینی درست به نظر میرسد این است که هر یک از افراد درگیر در این درگیری، اسرائیلیها و فلسطینیها، خود را قربانیان صالح طرف مقابل میدانند. برای مثال، دو طرف پاسخهای بسیار متفاوتی از فرآیند تبدیل وعده پیمان اسلو به وحشت سالهای بعدش دارند. اسرائیلیها به بمب گذاریهای انتحاری حماس پس از اسلو و شکست سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) در توقف آنها اشاره میکنند. فلسطینیها از شهرک نشینان یهودی به یاد میکنند که سرزمین آنها را با حمایت ضمنی و گاه آشکار دولت اسرائیل میدزدند.
دولت جو بایدن، غیرانسانیسازی متقابل و عواقب نظامی انتقاممحور آن را پیامدهای بسیار منفی برای سیاست خارجی ایالات متحده در جهان عرب میداند. این فرآیند باعث شده است که افکار عمومی در آمریکا این جنگ را «نسلکشی اسرائیلیها» بدانند. در واقع، دولت پیامدهای سیاست چگونگی جنگ اسرائیل را فراتر از خاورمیانه میبیند. در بسیاری از نقاط جهان، درخواستهای آمریکا برای حمایت از اوکراین در برابر تجاوز روسیه با فریادهای ریاکارانه مربوط به غزه مواجه میشود. به طور گسترده در سراسر جهان، استقرار سامانه THAAD (پایانه دفاع منطقه ارتفاع بالا) به اسرائیل، در حالی که توسط دولت برای محدود کردن ماهیت حمله اسرائیل به ایران در نظر گرفته شده است، به عنوان حمایت ایالات متحده از اقدامات اسرائیل در غزه و لبنان تلقی میشود.
در غیاب موارد پیشبینی نشده، نتانیاهو تا سال 2026 نخست وزیر میماند. تصمیم او برای رفتار با غیرنظامیان فلسطینی بهعنوان باری است که باید بر آن غلبه کرد. احتمالاً دیدگاه نتانیاهو، دیدگاه اکثریت اسرائیل را منعکس میکند. ایالات متحده ممکن است چه اقداماتی را برای کاهش آسیب به منافع آمریکا در نظر بگیرد؟
واشنگنتن برای استقرار آتش بس در غزه و لبنان تلاش میکند. دولت آمریکا از شهادت سنوار، کاهش تواناییهای نظامی حزب الله و حذف رهبران کلیدی حزب الله استقبال میکند. آمریکا حتی تحویل تسلیحات اسرائیل را مشروط به اجازه اسرائیل به ورود کمکهای بشردوستانه اضافی به غزه کرد اما افشای نامه آمریکا در مورد تسلیحات و کمکهای بشردوستانه توسط اسرائیل نشانه امیدوارکنندهای از نیت اسرائیل نیست.
دولت از راهحل دو کشوری به عنوان اصل سیاست ایالات متحده حمایت میکند. واشنگتن میتواند به عنوان آخرین راه حل، به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان یک کشور مستقل با مرزها و سایر مسائل کلیدی که باید بعدا حل و فصل شوند را در نظر بگیرد، به ویژه اگر دولت اسرائیل تصمیم بگیرد که تلاشهای آتش بس ایالات متحده را ناکام بگذارد. به همین ترتیب، اگر سازمان آزادیبخش فلسطین نتواند خود را از رهبری فاسد و نالایق خلاص کند، چنین شناختی ممکن است خودداری شود. در اینجا اعتقاد بر این است که دولت ترجیح میدهد به طور کلی از موضوع شناسایی اجتناب کند.
دولت میتواند، در صورتی که کمپینهای بمباران بدون هیچ پایانی ادامه یابد، به طور جدی به فکر عدم تامین تسلیحات نامناسب به اسرائیل برای استفاده در مناطق پرجمعیت باشد.حتی ممکن است تسلیحات خاصی را که از قبل تهیه شده توسط آمریکا تهیه شده است، تعیین کند تا از این پس استفاده در غزه و لبنان ممنوع شود.
در صورت ادامه آزار و اذیت فلسطینیان توسط شهرک نشینان در کرانه باختری، گسترش دامنه تحریمهای اقتصادی بر افراد و مؤسسات درگیر در شهرکسازی ممکن است اجتناب ناپذیر باشد.
دولت قصد دارد از استقرار یک نیروی حافظ صلح عربی چند ملیتی در غزه، نیرویی که با اعمال انحصار در استفاده از نیروی مسلح، بازسازی را تسهیل کند و پشتیبانی لجستیکی و اطلاعاتی داشته باشد، حمایت کند. با این حال، کشورهای عربی، قبل از برداشتن بار امنیت نوار غزه، اسرائیل را به خودمختاری فلسطینیها ملزم خواهند کرد و دولت خواهان یک تشکیلات خودگردان فلسطینی اصلاح شده برای ایفای نقش غیرنظامی حکومتی در غزه است.
دولت آمریکا میتواند یک کمپین دیپلماسی عمومی را با هدف مقابله با نگرشهای اسرائیلی و فلسطینی مبنی بر قربانیزدایی عادلانه، غیرانسانیسازی متقابل و مبارزه مسلحانه دائمی طراحی و اجرا کند.
در لبنان، ایالات متحده میتواند یک گروه نظارتی بینالمللی را با مأموریت تأیید اجرای کامل قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل متحد در جنوب لبنان سازماندهی، حمایت و رهبری کند. دولت همچنین ممکن است از احیا و بازنگری توافقنامه آتش بس عمومی اسرائیل و لبنان حمایت کند.
ممکن است تصمیم اسرائیل برای رقابت نکردن در غزه ریشه در ارزیابی دقیق احساسات فلسطینی داشته باشد، چیزی که بیش از یک قرن درگیری شکل گرفته است. در هر صورت، همین طرز فکر در حال حاضر در مورد لبنان نیز اعمال میشود، جایی که حضور غیرنظامیان مانع از شکار فرماندهان حزب الله نمیشود.
ارزیابی اسرائیل از آنچه که با آن مواجه است و اقداماتش در مورد غیرنظامیان، حفظ یک شراکت راهبردی کلیدی را برای واشنگتن دشوار میکند. دفاع از دولت یهود به طور غیرقابل برگشتی در DNA سیاسی و فرهنگی آمریکا قرار دارد. با این حال، با توجه به نحوه جنگ اسرائیل در غزه و لبنان، دفاع از منافع آمریکا تا آنجا که چشم کار میکند، ایالات متحده را به چالش میکشد.