استیونکوک، کارشناس اندیشکده «شورای روابط خارجی» طی یادداشتی در «فارنپالیسی» مورخ ۱۷ مهر ۱۴۰۲، بیان داشته که نقطه آغاز نظم جدید خاورمیانه، نه تشکیل سفارت عربستان در تلآویو بلکه اشغال دوباره غزه خواهد بود.
کوک اقرار میکند که عملیات طوفانالاقصی الگوی مواجهه اسرائیل و حماس را تغییر داد. الگوی پیشین عبارت بود از «حملات موشکی حماس، حملات هوایی اسرائیل، میانجیگری مصر و آتشبس». اما اکنون «یک جهش کوانتومی» رخ داده که به تلفات بالای اسرائیل، تسلط موقت بر شهرکهای صهیونیستنشین و حمله ترکیبی از زمین، دریا و هوا انجامیده است.
به نظر نویسنده، واکنش تلآویو این است که علاوه بر تهاجم هوایی، زمینی و دریایی به غزه، احتمالاً اسماعیلهنیه، رهبر سیاسی و محمد ضیف، طراح عملیاتی حماس را نیز ترور کند یا به گروگان بگیرد.
کوک اذغان دارد که «خشونت گسترده، سلب مالکیت و انسانیتزدایی از فلسطینیان» موجب «مشروعیت مقاومت» شده است. او بیان میکند که «حمله حماس واکنشی به ترور فلسطینیان توسط شهرکنشینان؛ اخراج فلسطینیان از کرانه باختری و حملات تندروهای اسرائیلی به مسجدالاقصی» است.
وی اشاره میکند که اکثریت جوامع عربی با حماس همدل هستند و اسرائیل را اشغالگر میدانند. بنابراین «کشورهای عربی تا زمانی که به نارضایتیهای فلسطینیها رسیدگی نشده باشد، نمیتوانند به سمت عادیسازی روابط با اسرائیل پیش بروند».
به نظر استیونکوک، جلسات فرمانده نیروی قدس سپاه با نمایندگان حزبالله، حماس و جهاد اسلامی در بهار امسال، نشانهای بر نقش ایران در این عملیات است. او «پیچیدگی عملیات حماس و تغییر خیرهکننده تاکتیکها»ی عملیاتی را نشانه دیگری بر کمک ایران به اجرای این عملیات عنوان میکند.
به تعبیر کوک، نتانیاهو حتی اگر با کسب حمایت آمریکا و اروپا اقدام به اشغال دوباره غزه نماید، وارد «یک دام» شده است که «عادیسازی را به تأخیر انداخته و یک پیروزی بزرگ برای ایرانیان است».
نویسنده این یادداشت معتقد است این عملیات نشان داد که دیپلماسی موجب تغییر رفتار منطقهای ایران نمیشود. این موضع نشانگر ارادهای در کارشناسان و اندیشکدههای آمریکایی است که قصد دارد از این عملیات، بهانهای برای محدودسازی روند تنشزدایی تهران و واشنگتن بیابد.