طرح بیستمادهای رئیس جمهور ترامپ برای پایان جنگ غزه با این هدف آغاز میشود که این باریکه را به «منطقهای عاری از ترور و افراطیگری که تهدیدی برای همسایگان خود نیست» تبدیل کند. با این حال، بخش عمده این پیشنهاد بر شرایط آتشبس و ترتیبات سیاسی، نظامی و اقتصادی بعدی بین طرفین تمرکز دارد. طرح به وضوح تعریف نمیکند که «مقابله با افراطیگری» دقیقاً شامل چه مواردی است، و استراتژیای برای کاهش نفوذ ایدئولوژیک و نهادی حماس پس از نزدیک به دو دهه حکومت، ارائه نمیدهد. همچنین در مورد محرکهای اجتماعی، آموزشی و فرهنگی افراطگرایی خشونتآمیز توضیحی نمیدهد. بنابراین، اولین گام باید بازتعریف مفهوم «مقابله با افراطیگری» باشد، با تغییر از یک هدف انتزاعی و پیچیده به یک هدف واقعبینانهتر و قابل اقدام: کاهش انگیزه عمومی برای حمایت از حماس یا شرکت در اقدامات تروریستی. این بازنگری امکان ایجاد معیارهای قابل اندازهگیری را فراهم میکند و به سیاستگذاران اجازه میدهد تا پیشرفت را ردیابی کرده، موفقیتها را ارزیابی کرده و شکستها را به شیوهای سیستماتیک مورد بررسی قرار دهند. در این چارچوب، تلاشها باید بر ایجاد شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی لازم برای حمایت از چنین مسیری متمرکز شوند – شرایطی که جذابیت تروریسم را کاهش داده و انگیزههای جوانان فلسطینی برای پیوستن یا تأیید فعالیتهای خشونتآمیز حماس را کمرنگ سازد. مقابله با افراطیگری یا قطع ارتباط؟ بیشتر تحقیقات آکادمیک بر نیاز به تغییر ایدئولوژیک و هنجاری در افراد، در کنار تحول رفتاری برای پایان خشونت تأکید دارند. با این حال، هیچ فرمول مورد توافقی برای چگونگی تغییر ایدئولوژیکی مورد نیاز وجود ندارد، و اندازهگیری تحول در باورهای فردی، اگر نگوییم غیرممکن بسیار سخت، است. با تشخیص این دشواری، اکثر محققان بین مقابله با افراطیگری شناختی (یعنی رد ایدئولوژی مشروعیتبخش به تروریسم) و قطع ارتباط رفتاری (اجتناب از چنین خشونتی) تمایز قائل میشوند. آنها استدلال میکنند که تحول ایدئولوژیک به…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.