یک نظم جدید جهانی در سه دهه گذشته در برابر ما ظاهر شده است و امروز خطوط، جهتهای اصلی توسعه، بازیگران اصلی و منافع جمعی آنها را میبینیم. ویژگیهای منفی نظم جهانی کنونی به طور کامل و چشمگیر آشکار شده است: جنگها، تخریب محیطزیست، فقر و تضعیف دموکراسی. جایگزینهای مثبتی که منتقدان نظم جهانی کنونی برآن اصرار میورزند همچنان در حال شکلگیری هستند. هدف من ترسیم کلی فرآیند پیچیدهای است که آن را "شکاف بزرگ" مینامم. برخی از به اصطلاح «دیگران» (کشورهای خارج از جامعه غربی) حاکمیت غرب را زیر سؤال بردهاند و از رقابت به تقابل و از رویارویی به درگیری رسیدهاند. در اصل این به معنای نابودی نظم بینالمللی قاعده محور است . شکلگیری نظم نوین جهانی، اگر این فرآیند را یک تغییر بزرگ توصیف کنیم، میتواند به سه مرحله تقسیم شود : مرحله اول: فَترَت یا اینتررگنوم داستان ما از پایان قرن بیستم آغاز می شود، زمانی که روند جهانی شدن شروع به نشان دادن جنبههای ناخوشایند بسیاری کرد. از آن جمله میتوان به ریشه یابی سرمایه مالی، عدم تعادل بین اقتصاد و محیط زیست، فقر فزاینده در جهان، ایجاد و اجرای اشکال جدید هژمونیهای جهانی/منطقهای اشاره کرد. زیگمونت باومن، جامعهشناس کلان، این بخش از تاریخ جهان را «اینتررگنوم» نامید. او نوشت: در پایان قرن بیستم در موقعیتی قرار گرفتیم که چارچوب قانونی موجود نظم اجتماعی در حال از دست دادن کارایی خود بود و دیگر نمیتوانست حفظ شود، این در حالی است که چارچوب جدید مطابق با استانداردهای نوظهور جدید که واقعیتهای چارچوب قدیمی را بیمعنی میکرد، هنوز در مرحله برنامهریزی بود. به طور خلاصه، نظم کهنه در حال مرگ بود، و نظم جدید داشت متولد میشد، اما به اندازه کافی قدرتمند و از لحاظ ساختاری توسعه یافته نبود که بتواند تغییرات مهمی در اقتصاد جهانی ایجاد کند و سازوکارهای جهانی قدرت را اصلاح کند. دوره…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.