من یک بازیکن ماهر شطرنج نیستم، تنها به اندازهای میدانم که بفهمم شاه یک مهره حیاتی است—بدون آن، بازی تمام میشود—و وزیر به دلیل قدرتش در حمله و دفاع، یک مهره ضروری است. بسیار نادر است که شاهد بازیای باشیم که در آن وزیر با خوشحالی قربانی شود. این را ذکر میکنم زیرا، پس از مصاحبههای متعدد در واشنگتن، چندین پایتخت اروپایی، و با مقامات در خاورمیانه، متوجه شدم که بسیاری از صداها، مسئله ایران را به عنوان یک مسابقه شطرنج بزرگ تفسیر میکنند که در آن وزیر در آن برنامه هستهای و شاه این صفحه، همان اصل حکومت دینی در ایران خواهد بود. هدف از این مسابقه این خواهد بود که رهبران ایران را متقاعد کنند که تنها راه نجات شاه—حکومتشان—قربانی کردن وزیر است، به عبارت دیگر، دست کشیدن از برنامه اتمی خود. ابزار دستیابی به این هدف شامل حداکثر فشار دیپلماتیک، تحریمهای اقتصادی تقویتشده و یک تهدید نظامی معتبر برای پشتیبانی از آنها خواهد بود. اکثر کسانی که از مذاکرات مستقیم بین ایالات متحده و ایران حمایت میکنند، بر این باورند که رهبران ایران برای بقا و ماندن در قدرت، مایل به رها کردن برنامه هستهای خود خواهند بود—یعنی، آنها اجازه میدهند وزیر سقوط کند، و به شطرنج ادامه دهند. این احتمالاً منطق پشت استراتژی فعلی رئیس جمهور ترامپ برای انجام مذاکرات در عمان است. با این حال، مکتب فکری دیگری بر این باور است که، به دلایل متعدد، رهبری در تهران متقاعد شده است که امتیاز دادن در مورد برنامه هستهای نه تنها رژیم را تقویت نمیکند، بلکه برعکس—آن را آسیبپذیرتر، ضعیفتر هم در داخل و هم در خارج، و بدون ابزار بقا رها میکند. آنها آخرین اهرم فشار و بازدارندگی خود را از دست خواهند داد. بنابراین، وزیر و شاه از نظر وجودی در هم تنیدهاند، و این تصور که آنها اجازه میدهند وزیر سقوط کند…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.