در نیمه دوم قرن بیستم، پدیدههایی مانند جهانیسازی، نئولیبرالیسم و پسااستعمارگرایی ظهور کردند. بعد از جنگ جهانی نیز شاهد ظهور دو بلوک قدرت بودیم که بر اساس وضعیت اقتصادی و سیاسی شکل گرفتند. این موضوع منجر به تقسیمبندی کل جهان به کشورهای توسعهیافته، در حال توسعه و کمتر توسعهیافته شد. به طور طبیعی، هند در دسته کشورهای در حال توسعه قرار گرفت. تحت ابتکار نخستوزیر آن زمان، جواهر لعل نهرو، هند سیاست خارجی خود را تحت عنوان جنبش عدم تعهد (NAM) تدوین کرد. این سیاست تنها در نام عدم تعهد داشت، زیرا نهرو تمایل خاصی به اتحاد جماهیر شوروی و چین داشت. دولت آن زمان هند با پیروی از کشورهای کمونیستی، سیاستهای اقتصادی مانند سوسیالیسم و برنامههای پنجساله را به کار گرفت که کشور را به ورشکستگی کشاند. در سال 1992، وقتی دولت نارسیما رائو اقداماتی قوی از طریق یک سیستم بازاریابی با امضای GATT انجام داد، کشور به قراردادهای تجاری جداگانه با دیگر کشورها وارد شد. جهانیسازی، علیرغم اینکه شکلی مدرن از امپریالیسم و استعمار بود، به مثابه یک تسکین برای کشوری چون هند احساس میشد. این وضعیت تا سال 2014 ادامه داشت. سیاست خارجی هند از سال 2014 به طور کامل تغییر کرد. دولت مودی عصر جدیدی از دیپلماسی ما را آغاز کرد که شعار «ملت اول» را به همراه داشت. به جای عدم تعهد، سیاست همراستایی بازنگری شد. از این راه، دولت توانست دیدگاه رهبران بزرگی مانند دکتر امبدکار و سردار پاتل که منتقدان تند سیاست خارجی نهرو بودند را تحقق بخشد. نارندرا مودی از طریق سیاست خارجیاش مصمم است هند را به یک کشور توسعهیافته تبدیل کند. این موضوع در هر قدمی از روابط دیپلماتیک بازتاب داشته است. سیاست خارجی دولت مودی بر مسائلی مانند تروریسم، تغییرات اقلیمی، امنیت انرژی و امنیت مرزی متمرکز است. کتاب «سیاست خارجی هند، دکترین مودی برای قرن بیست و یکم»…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.