با نزدیک شدن موعد انتخابات 2024 موضوع عادی سازی روابط تبدیل به یک اولویت برای دولت بایدن شده است و موضوع معامله و مذاکره میان عربستان و آمریکا و رژیم صهیونیستی بر سر چگونگی تحقق عادی سازی روابط دیگر یک موضوع سری نیست. اما چیزی که دولت بایدن نسبت به آن درک درستی ندارد، "موضوع عدم رهبری عربستان بر جهان اسلام است"؛ در واقع سیاستگذاران آمریکایی متوجه این موضوع نیستند که سعودی بدون ثروت نفتی اش چیزی بیش از کشوری مثل لبنان نیست. به طور کل عربستان برای کسب مشروعیت خود در منطقه خصوصا پس از انقلاب اسلامی در ایران همیشه به تمرکز بر روی "پروژه اسلامگرایی عربستان" خود نیاز داشته است. پیش از آن هم در زمان جمال عبدالناصر عربستان برای حفظ این مشروعیت با سرمایه گذاری بر روی رسانه های لبنانی به مانند روزنامه های "النهار" و "الحیات" تلاش می کرد که با افکار ناسیونالیستی ناصری مقابله کند و در آن زمان اسلامگرایی با تفسیر عربستانی بخشی از این پروژه مقابله بود. در واقع در آن سال ها سعودی تلاش می کرد که نگاهی دینی به قضیه فلسطین داشته باشد به طوری که ملک فیصل این قضیه را در توانایی خویش در نماز خواندن در قدس خلاصه می کرد؛ این در حالی بود که سال ها بعد انور سادات همین کار را توانست انجام دهد اما نه تنها دستاوردی برای فلسطینی ها محقق نکرد بلکه باعث گسترش توسعه طلبی رژیم صهیونیستی در لبنان و فلسطین شد. در زمان ریچارد نیکسون، آمریکا بر روی حکام سعودی فشار آورد تا بر روی "جنبش فتح" برای جلوگیری از گرایشات چپ گرایانه در میان فلسطینی ها فشار آورند. در زمان رونالد ریگان هم آمریکا حتی به شعارهای کشورهای عربی درخصوص جهاد و تحقق پیروزی رضایت نداد بلکه این کشور تبدیل به تکیه گاهی برای عربستان برای دادن امتیازاتی از طرف کشورهای عربی…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.