دهه ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۵، دورهای محوری در روابط روسیه و ایران را رقم زد. در سپتامبر ۲۰۱۵، روسیه، ایران، سوریه و عراق، شبکه مشترک تبادل اطلاعاتی موسوم به RSII (اطلاعات مشترک روسیه-سوریه-ایران-عراق) را ایجاد کردند. چند روز بعد، ایران و روسیه که آخرین بار در قرن شانزدهم علیه عثمانیها در کنار هم جنگیده بودند، به طور غیرمنتظرهای یک عملیات نظامی مشترک را آغاز کردند. هدف آنها تقویت رژیم محاصره شده بشار اسد در جنگ داخلی سوریه بود. این همکاری منجر به یک استراتژی نظامی غیرمتعارف شد: نیروی هوایی روسیه بر آسمان تسلط داشت و بمباران گسترده علیه شورشیان سوری انجام میداد، در حالی که نیروهای ایرانی در زمین پیشروی میکردند. فراتر از میدان جنگ، روابط دوجانبه آنها در حوزههای متعدد گسترش یافت. روسیه در نهایت سیستم دفاع موشکی S-۳۰۰ را که تحویل آن مدتها به تعویق افتاده بود، در سال ۲۰۱۶ به ایران تحویل داد و مسکو حتی در مذاکرات اوپک میان تهران و ریاض نقش میانجیگری ایفا کرد. در نتیجه، عربستان سعودی از مشروط کردن کاهش تولید نفت خود در ازای کاهشهای موازی از سوی ایران خودداری کرد.
با این حال، با وجود همکاری فزاینده، تنشها باقی مانده است. اختلاف نظرهایی در مورد تقسیم قراردادهای بازسازی پس از جنگ در سوریه به وجود آمد، زیرا هر دو طرف برای سهم بیشتری از غنایم اقتصادی رقابت میکردند. ایران همچنین به دنبال تسلیحات پیشرفته، از جمله جنگندههای سوخو-۳۵ بود، اما روسیه بارها در نهایی کردن تجارت تسلیحات تعلل کرد. با این حال، رابطه همچنان تقویت شد. در این مرحله، روسیه برتری داشت، نیروی هوایی آن نقش تعیینکنندهای در سوریه ایفا کرده بود و مسکو قدرت نظامی و اقتصادی غالب باقی ماند.
این تعادل در سال ۲۰۲۲ با تهاجم روسیه به اوکراین شروع به تغییر کرد. جنگ، روابط روسیه و ایران را به شدت تغییر داد. با ادامه درگیری، روسیه خود را به طور فزایندهای منزوی یافت، تحت بار تحریمهای بینالمللی قرار گرفت و از نظر نظامی برای یک جنگ طولانی مدت آماده نبود. مسکو که برای حمایت نظامی ناامید بود و با محدودیتهای اعمال شده توسط غرب مواجه بود، به سوی تهران روی آورد. ایران که قبلاً تحت تحریمهای سنگین، به ویژه پس از خروج ایالات متحده از برجام، قرار داشت، فرصتی را تشخیص داد. ایران چیزهای زیادی برای به دست آوردن داشت.
تهران به سرعت خود را به عنوان تامین کننده اصلی تسلیحات روسیه قرار داد و پهپادها و سایر تسلیحات را تامین کرد. حمایت ایران از روسیه صرفاً به انگیزههای مالی محدود نمیشد. مهمتر از آن، این امر نشاندهنده بلندپروازی استراتژیک تهران برای اصلاح مجدد پویایی قدرت در رابطه نامتقارن آنها بود. برای دههها، روسیه با استفاده از برتری اقتصادی و نظامی خود، شرایط را دیکته میکرد. ایران با تامین داراییهای نظامی حیاتی برای مسکو، به دنبال کسب نفوذ و تثبیت خود به عنوان شریکی ضروری بود.
این استراتژی شروع به نتیجه دادن کرد و روسیه ماهواره نظامی خیام ایران را به فضا پرتاب کرد که نشاندهنده همکاری عمیقتر فناورانه بود. با این حال، نفوذ جدید ایران محدودیتهای روشنی داشت. روسیه همچنان از ارائه هواپیماهای پیشرفته خودداری کرد و در طول درگیریهای ایران با اسرائیل در آوریل و اکتبر ۲۰۲۴، مسکو از ارائه حمایت معنیدار به تهران خودداری کرد. این موضوع محدودیتهای مشارکت آنها را برجسته کرد، در حالی که همکاری عمیقتر شده بود، همچنان تحت تأثیر منافع رقابتی و عدم تقارن قدرت نهفته بود. با این وجود، واضح است که روابط روسیه و ایران تحت تأثیر جنگ اوکراین و تلاشهای مشترک آنها برای حفظ رژیم اسد در سوریه قرار گرفته است. اکنون این سؤال مطرح میشود: در غیاب اسد و با افزایش احتمال آتشبس یا توافق صلح در اوکراین، چه اتفاقی برای این رابطه خواهد افتاد؟
فروپاشی رژیم اسد، خلأ فزایندهای در روابط روسیه و ایران ایجاد کرده است. اولاً، تلاش نظامی مشترک اصلی آنها، همکاری در سوریه، به پایان رسیده است. ثانیاً، بدون درک مشترک از تهدید در سوریه، میزان منافع مشترک آنها در خاورمیانه کاهش یافته است.
از نظر تاریخی، ایران و روسیه اختلافات قابل توجهی داشتهاند، به ویژه در مورد خصومت ایران با اسرائیل و روابط آن با کشورهای عربی خلیج فارس. علاوه بر این، پایان جنگ در اوکراین، اهرم موقت ایران بر روسیه را از بین خواهد برد. بدون جنگ، اهمیت استراتژیک ایران برای مسکو کاهش خواهد یافت. به عبارت سادهتر، زمانی که روسیه دیگر به پهپادها و حمایت نظامی ایران نیاز نداشته باشد، تهران موارد کمی برای برآورده کردن نیازهای فوری روسیه خواهد داشت. این تغییر، عدم تقارن را در روابط آنها باز خواهد گرداند و بار دیگر روسیه را در موقعیت مسلط قرار میدهد. علاوه بر این، بسیار محتمل است که روسیه در تلاش برای تضمین آتشبس یا توافق صلح مطلوب در اوکراین و بازسازی روابط با ایالات متحده، به دنبال کاهش تنشها در سایر زمینههای اختلاف با واشنگتن باشد.
در میان این موارد، ایران به نظر میرسد برای مسکو قابل صرف نظر کردن باشد. با رفتن اسد و پایان جنگ اوکراین، روسیه دلایل استراتژیک کمتری برای حفظ روابط نزدیک با تهران خواهد داشت و ایران را به عنوان نامزد احتمالی برای کنار گذاشتن دیپلماتیک قرار میدهد. علاوه بر تلاش برای تنشزدایی با ایالات متحده، روسیه انگیزههای دیگری برای فاصله گرفتن از ایران در دوران پس از اسد و پس از جنگ اوکراین خواهد داشت. یکی از عوامل کلیدی، رابطه آن با اسرائیل است، شراکتی که مسکو پیوسته به دنبال حفظ و گسترش آن بوده است. عامل مهم دیگر، تغییر چشمانداز ژئوپلیتیکی در خلیج فارس است. با احیای کمپین «فشار حداکثری» علیه ایران توسط دولت ترامپ، احتمالاً کشورهای عربی خلیج فارس، از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی، بیشتر با ایالات متحده علیه تهران همسو خواهند شد یا حداقل تحت فشار قرار خواهند گرفت تا این کار را انجام دهند.
در این زمینه، فاصله گرفتن از ایران به روسیه کمک میکند تا روابط خود را با کشورهای عربی حفظ کند بدون اینکه شرکای کلیدی منطقهای را از خود برنجاند. این تغییر میتواند چالشی قابل توجه برای ایران ایجاد کند. با بازگرداندن کمپین حداکثر فشار توسط رئیس جمهور ترامپ، تهران به شدت به حمایت دیپلماتیک روسیه در سازمان ملل برای مسدود کردن قطعنامهها و وتوی تحریمها نیاز خواهد داشت. علاوه بر این، ایران برای بازسازی تواناییهای دفاع هوایی به شدت تضعیف شده خود به حمایت نظامی روسیه متکی خواهد بود.
حملههای اسرائیل به سامانههای اس-۳۰۰ ایران، موجب تخریب بخشی از این سامانه شده است و تهران را به شدت نیازمند سیستمهای راداری جدید، فناوری هشدار زودهنگام، سکوی دفاع هوایی و هواپیما کرده است. علاوه بر این، با توجه به اینکه مسکو تاکنون موفق به حفظ برخی از نیروهای خود در سوریه شده است، ایران تا حدی به روسیه نگاه خواهد کرد تا به حفظ نفوذ خود در سوریه کمک کند.
آینده نامشخص است و این عوامل تهران را تحت فشار قابل توجهی قرار خواهد داد. با این حال، پایان جنگ در اوکراین نیز میتواند مزایایی را برای ایران به همراه داشته باشد. اگر این درگیری پایان یابد و تحریمهای ایالات متحده علیه روسیه لغو شود، مسکو به بخش قابل توجهی از بازار انرژی جهانی دسترسی مجدد پیدا خواهد کرد. این امر فشار اقتصادی بر روسیه را کاهش داده و نیاز آن به فروش نفت با تخفیف زیاد به بازار آسیا، به ویژه به هند و چین، که در آن مستقیماً با ایران رقابت کرده است، را کاهش میدهد. در نتیجه، تهران میتواند به طور بالقوه بخشی از سهم از دست رفته بازار خود را بازپس گیرد. با این حال، با توجه به احتمال زیاد اعمال موج دیگری از تحریمها توسط واشنگتن علیه ایران، تهران ممکن است همچنان مجبور به ارائه قیمتهای تخفیفدار برای حفظ صادرات انرژی خود باشد. در نهایت، همانطور که جنگ داخلی سوریه و جنگ اوکراین روابط روسیه و ایران را تقویت کرد، حل و فصل آنها چالشهای جدیدی را برای این مشارکت ایجاد خواهد کرد.