در حال حاضر، تمرکز بینالمللی بر موضع تهاجم فزاینده ایران در خاورمیانه در پی حمله مستقیم و بیسابقهاش به اسرائیل در 13 آوریل است. با این حال، در حالی که تهران به سمت یک جنگ بزرگ بالقوه در منطقه میرود، وضعیت در جبهه داخلی این کشور چندان خوب نیست و به سمت یک وضعیت بحرانی پیش میرود. در طول 20 سال گذشته، جمهوری اسلامی ایران روند تغییر رژیم تکاملی را تجربه کرده است. تلاشهای جریانهای سیاسی برای به دست آوردن کسب قدرت مجدد در قوه مجریه و مقننه، پیامدهای ناخواسته عمدهای را در قالب تشدید رقابتهای درونی در میان طیف محافظهکاران داشته است. یکی از نتایج کلیدی این جنگ قدرت، ظهور سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان قدرتمندترین نهاد در کشور است. این رقابتهای سیاسی در تهران با نزدیک شدن جمهوری اسلامی به یک نقطه عطف کلیدی تشدید میشود و آن هم چیزی جز فوت آیتالله علی خامنهای رهبر ایران نیست که 35 سال از تاریخ 45 ساله حکومت جمهوری اسلامی را در قدرت بوده است؛ جانشین او احتمالاً به مراتب بیشتر وابسته به نیروهای مسلح است که بتواند بر ایران پس از خامنه ای تسلط پیدا کند. این تغییرات به دموکراتیزه شدن سیاست ایران، آن گونه که اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران امید دارند، حداقل در آینده قابل پیش بینی منجر نخواهد شد. در عوض، نیروهای مسلح از نهادهای جمهوری برای تثبیت برتری خود بر دولت استفاده خواهد کرد. اما با توجه به اینکه جمهوری اسلامی دو نیروی نظامی موازی دارد: سپاه و نیروهای مسلح عادی موسوم به ارتش، این یک مورد ساده برای برتری ارتش بر روحانیت نخواهد بود. این تغییر عظیم داخلی زمانی رخ می دهد که ایران به عنوان مهم ترین محرک ژئوپلیتیک در خاورمیانه و فراتر از آن، با توجه به تشدید درگیری با اسرائیل و ایالات متحده در بحبوحه جنگ جاری در غزه،…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.