نشست رصد تحولات فرهنگی اجتماعی در کشورهای عربی خلیج فارس در تاریخ 24 مرداد 1402 به میزبانی رصدخونه اندیشکده ها در محل خانه اندیشه ورزان برگزار گردید.
احسان محمدی:
مدرس دانشگاه و رئیس آکادمی دیپلماسی
عنوان ارائه : کشورهای حوزه خلیج فارس،قدرت نرم از رهگذر ورزش و فوتبال
مفهوم قدرت در تاریخ جهان به صورت روزافزونی با تغییر و تحول همراه بوده است.قدرت به دو دسته قدرت سخت و قدرت نرم تقسیم می شود که قدرت نرم از زمان شکل گیری همواره در حال تحول بوده و اهمیت آن در حال گسترش است. البته باید به این نکته اشاره کرد که قدرت سخت همچنان جایگاه خودش را در نظام بین الملل حفظ کرده است. می توانیم اینطور بگوییم که در گذر زمان، ضمن اینکه زورمندی قدرت جایگاه خودش را حفظ نموده، تصویرمندی قدرت نیز اهمیت پیدا کرده است . مفهوم کلیدی قدرت نرم در عصر ما، محبوبیت است و محبوبیت هم همراه با جذابیت و جاذبه است.
نسبت ورزش و فوتبال : فوتبال این ابرپدیده اجتماعی، خاص در عین حال عام است. ورزش پدیده ابر تصویرساز، جذاب ترین، محبوب ترین و پربیننده ترین است. ابرپدیده فوتبال آنقدر استثنایی است که نمی تواند زیرمجموعه ورزش باشد. به عبارتی فوتبال عام است، چرا که در جام جهانی اخیر طبق آمار رسمی فیفا 5 میلیارد نفر در جهان بیننده داشته است و در عین حال خاص است،چرا که همه نخبگان به واسطه ی اهمیت، ارتباط جدی با این ابرپدیده دارند.به عبارتی بازیگران حوزه فوتبال چیزی فراتر از مستطیل سبز است و از رئیس جمهور تا یک شهروند عادی را شامل می شود. برخی از جامعه شناسان، به واسطه جایگاه ویژه، فوتبال را به مثابه مذهب در جوامع می دانند.
مبدع دیپلماسی فوتبال در سال 1914 فرانسه بوده است و از آن زمان تا به امروز که امیر قطر در پاسخ به هدیه رئیس جمهور ترکیه که خودروی برقی ملی این کشور را به وی هدیه داد، توپ فوتبال به او هدیه می دهد، ادامه داشته است.
اگر به جدول توزیع مدال های المپیک نگاه کنیم، یاد شورای امنیت می افتیم. جایی که چین و آمریکا و بریتانیا و فرانسه و... در صدر جدول توزیع مدال ها هستند. به عبارتی ورزش قدرت محور و انعکاسی از قدرت کشورها در روابط بین الملل است. اما وقتی به نیمه نهایی جام جهانی فوتبال نگاه می کنیم، به هیچ عنوان یاد شورای امنیت نمی افتیم. چرا که تیم هایی که آنجا قرار گرفته اند به واسطه شایستگی های فوتبالی شان بوده است و ممکن است تیم هایی را ببینیم که در روابط بین الملل در آن جایگاه قرار ندارد. این بدین معناست که فوتبال به طور استثنایی، به دولت ها این امکان را می دهد که در سطحی بسیار متفاوت از ابعاد روابط بین الملل بازیگری کنند.
مطالعه موردی قطر:
قطر بیش از 200 میلیارد دلار و بسیار متفاوت از جام جهانی های قبل سرمایه گذاری کرد و در عین حال توانست در ارتباط بسیار نزدیک با فیفا، بسیاری از نرم ها را تغییر داده و خیلی از اتفاقات را برای اولین بار رقم بزند. به طور مثال در افتتاحیه، برای اولین بار قرآن پخش شد و احکام اسلام را تا حدی در این مسابقات به جا آورد و رئیس فیفا نیز حمایت کرد .
مطالعه موردی عربستان:
اگر به سند چشم انداز 2030 عربستان سعودی نگاه کنیم. بسیار شبیه به اسناد غربی است. چرا که ساختار، بافتار و ادبیات حاکم در آن بسیار غربی و لیبرال است و این سند با هدف توسعه و استقرار قدرت نرم نوشته شده است. این سند 13 برنامه چشم انداز دارد و ذیل همه آنها وزرا به طور چرخشی حضور دارند. نکته مهم این است که سند هم به صورت ذهنی و هم عینی وضعیت عربستان را مورد ارزیابی قرار می دهد.
امروز فوتبال برای کشورها نه یک گزینه بلکه یک الزام است. لذا روسای دولت ها که شاید کشورشان در عرصه روابط بین الملل قدرتمند نباشد، مجبورند که به واسطه منافع ملی به فوتبال توجه کنند و از این طریق مولفه های قدرت نرم را در کشورشان رشد دهند.
فوتبال یک مراتبی دارد: فوتبال به مثابه بازی، فوتبال به مثابه ورزش، فوتبال به مثابه ابرپدیده اجتماعی که این ها هر کدام با هم متفاوت اند. برای همین می بینیم که در سند چشم انداز 2030 سعودی، همه این مراتب مورد توجه قرار گرفته است. به عبارتی دیپلماسی فوتبال طیف وسیعی است از همه چیز، از سخت ترین مفاهیم امنیت ملی، مشروعیت و شناسایی تا تصویر و پرستیژ و ما بین آن توسعه، اقتصاد، فرهنگ، هویت، فناوری، دیپلماسی برند و...قرار گرفته است.
بخشی از 700 میلیارد دلار موجودی صندوق سرمایه گذاری عمومی عربستان که در سند به آن اشاره شده است، در فوتبال هزینه می شود.به این شکل که 75 درصد از چهار باشگاه اصلی الهلال، الاتحاد، الاهلی و النصر را صندوق از آن خود کرده و در چارچوب یک نهاد شرکتی ، سالانه 1 میلیارد دلار به این باشگاه ها اختصاص می دهد. لذا اگر وزیر ورزش ایران می گوید که ما کریستینو رونالدو را هم بیاوریم، فوتبال ما رشد نمی کند، حرف درستی است، چرا که زیرساخت های لازم برای آن موجود نمی باشد. مجموع این تلاش ها در عربستان به این منجر می شود که بیش از 36 شبکه تلویزیونی تا کنون حق پخش لیگ عربستان را خریداری کرده اند و بناست طبق سند، لیگ عربستان جز 10 لیگ مهم در جهان شود.
جمع بندی
در انتها می خواهم یک تعبیر از دیپلماسی فوتبال داشته باشم: منافع ملی از رهگذر فوتبال با بازی بدون توپ رقم می خورد. فوتبال 90 دقیقه است و در یک تورنومنت مثل جام جهانی بسیاری از تیم ها فقط 270 دقیقه درون زمین هستند و در بهترین حالت اگر به فینال برسند، 630 دقیقه. اما این که روسای جمهور دو کشور در حین یک بازی یک دیگر را ملاقات می کنند، در خارج از مستطیل سبز اتفاق می افتد و به همین دلیل تعبیر بازی بدون توپ در اینجا به کار می رود، چرا که دو رئیس جمهور، دریک بازی بدون توپ از فوتبال استفاده می کنند.
یادمان باشد که وقتی از قدرت نرم و استقرار آن صحبت می کنیم، از یک استراتژی زمان بر و بلند مدت صحبت می کنیم که طراحی آن بسیار دشوار است، اما نتایج آن می تواند بسیار عمیق و پایدار باشد. این که فوتبال اینجا اهمیت پیدا می کند بدین واسطه است که فوتبال بسیار زودبازده است و گاه با یک قاب عکس، یک تصویر خاص از یک کشور همچون قطر به جهانیان مخابره می شود.
سید عرفان الدین افضلی
پژوهشگر مسائل کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس
عنوان ارائه : صنعت سرگرمی در عربستان سعودی
مبحث برند ملی سال هاست که به واسطه انباشت ثروت در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، تبدیل به یک مسئله مهم شده است و این کشورها برآنند که روی بحث تصویر ملی کشورشان یک سرمایه گذاری کلان در راستای قدرت نرم انجام دهند و براساس آن بتوانند در کنار توان اقتصادی و نظامی و قدرت سخت، چهره کشورشان را در نزد افکار عمومی جهان تغییر دهند.
یکی از مولفه های مهم مورد توجه در کشور عربستان سعودی، بحث سرگرمی بوده است و این موضوع در سال های اخیر مورد توجه کشورهای حاشیه خلیج فارس و حتی سایر همسایه های ایران همچون ترکیه قرار گرفته است و این کشورها جدای از موضوعات فرهنگی، از دریچه اقتصادی نیز به این مسائل نگریسته اند.
نگاه اقتصادی به موضوع برند ملی موجب شده است که کشوری همچون عربستان سعودی، توجه بسیاری به صنعت سرگرمی داشته باشد. میزان مبلغ سرمایه گذاری شده در این حوزه توسط عربستان شاید به میزان ده ها سال فروش نفت کشور ما باشد. حتی این فاصله فاحش را ما نسبت به کشور قطر نیز داریم.
برای فهم راهبرد ها و تاکتیک های کشورها در حوزه های مختلف می باید به سراغ سازمان هایی برویم که متولیان این امور هستند.
در راس صنعت سرگرمی در عربستان، مرکز عمومی سرگرمی قرار دارد که مدت زمان تشکیل این مرکز کمتر از 10 سال در عربستان سعودی است. اما موج کارهایی که این سازمان در سال های اخیر انجام شده است، بسیار این سازمان را پر اهمیت کرده است و به واسطه کارویژه ای که برای خارج از عربستان سعودی تعریف کرده اند، ابعاد این صنعت به فراتر از مرزهای عربستان سعودی کشیده شده است.
سیاستهای راهبردی دولت سعودی برای حمایت از صنعت سرگرمی
- برگزاری رویدادهای جهانی: برگزاری رویداد های جهانی با محوریت سرگرمی به میزبانی عربستان سعودی، از جام جهانی گرفته تا پشتیبانی از رویدادها و پژوهشگران. به عبارتی حاکمیت سعودی از مراحل اولیه یک رویداد و نشست حمایت می کند تا پرورش ایده و مرحله اجرا.
- تخصیص امکانات: تخصیص زمین و امکانات برای ایجاد پروژههای فرهنگی و تفریحی مانند کتابخانهها و موزهها. این موضوع در سندچشم انداز 2030 مورد توجه واقع شده و در سند بیان شده که هر موضوعی که ذیل صنعت سرگرمی قابل تعریف باشد، امکانات لازم به آن از طریق سرمایه گذاری های دولتی و خارجی اختصاص می یابد و هیچ حد یقفی برای پروررش ایده ها وجود ندارد.
- مشارکت و همکاری: ذیل این بند از سند، با مشارکت شرکتها و نهادهای داخلی و شرکتهای بینالمللی فعال در حوزه سرگرمی (چه دولتی و چه خصوصی) این صنعت روند رشد خود را طی می کند و تلاش کرده اند که هر نوع مانعی را در این مسیر از جلوی پای پژوهشگران بردارند.
- الگوگیری: ذیل برنامه، برخی از کشورها را در سطح جهان مارک کرده اند و با ایشان جلسات سالیانه برگزار می کنند، بدین منظور که این کشورها بیایند و الگوی خود را به عربستان عرضه و حتی در این کشور اجرا کنند. به طور مثال برخی جشن ها همچون جشن بالماسکه در عربستان سعودی در حال برگزاری است که تاثیر بسیار زیادی در تصویر این کشور در سطح جهانی داشته است.
- تشویق سرمایهگذاری: تشویق سرمایهگذاران از داخل و خارج عربستان سعودی برای هدایت سرمایهگذاری در حوزههای مختلف صنعت سرگرمی
اهداف و چشم انداز کلی:
عربستان در سند چشم انداز این طور برنامه ریزی کرده است که این کشور تا سال 2030 جز چهار مقصد اول تفریحی در آسیا و ده مقصد اول تفریحی در جهان باشد.
- حمایت از اقتصاد محلی: از طریق حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط، افزایش نسبت سرمایهگذاری مستقیم خارجی برای ایجاد اشتغال در بخش سرگرمی و افزایش چشمگیر تولید ناخالص داخلی
- تقویت روابط اجتماعی و ایجاد فضایی سالم برای گذارندن فراغت و ایجاد فرصتهای سرگرمی جامع مطابق با استانداردهای بینالمللی
- توسعه صنعت سرگرمی در کل کشور: از طریق سازماندهی و توسعه بخش سرگرمی در عربستان، ارائه گزینهها و فرصتهای تفریحی برای همه اقشار جامعه و تشویق بخش خصوصی برای ایجاد و توسعه فعالیتهای سرگرمی
تشکیل سازمان:
سیاست های کلی تشکیل سازمان بر لزوم تقویت زیرساختها و امکانات، تخصیص اموال و تبدیل شدن عربستان به قطب سرگرمی خاورمیانه تاکید می کند و با توجه به نقش برجسته صنعت سرگرمی در توسعه اقتصادی عربستان سعودی و جایگاه آن در سند چشمانداز 2030 ، پول بسیار کلان هنگفتی برای این کار کنار گذاشته اند.
تشکیل سازمان در 25 آوریل 2016 به دستور مستقیم محمد بن سلمان بن عبدالعزیز، ولیعهد سعودی انجام شده است. اولین رئیس این سازمان احمد بن عقیل الخطیب بوده که تا 18 ژوئن 2018 این مسئولیت را به عهده داشته است و پس از او ریاست سازمان را آقای ترکی بن عبدالمحسن آل شیخ (ترکی آلشیخ) به عهده داشته است که شخصی بسیار فعال در شبکه های اجتماعی است و به شدت ذهن خلاقی در حوزه سرگرمی دارد و از جمله مسئولیت های سابق او می توان به ریاست اتحادیه فوتبال عرب، رئیس کمیته المپیک عربستان،رئیس افتخاری باشگاه التعاون،رئیس افتخاری هیئت مدیره باشگاه الوحده، ریاست باشگاه آلمریا اسپانیا (بزرگترین سهامدار و مالک اصلی) و مالک سابق باشگاه اهرام مصر اشاره کرد. ایشان خود را یک شاعر و نویسنده معرفی می کنند و وقتی شبکه اجتماعی ایشان را بررسی می کنیم، می بینیم که ایشان اشعار خود را به اشتراک می گذارند و موسیقی های فاخر جهان عرب می شناسند و با بسیاری از شعرا از تونس و لبنان و ...عکس داشته و از بازیگران شناخته شده هالیوود گرفته تا شناخته شده ترین بازیکنان فوتبال ارتباط دارند. لذا ایشان یک انتخاب بسیار خوب برای این مسئولیت در کشور عربستان بوده است و از دیگر مسئولیت های فعلی ایشان می توان به مشاور دربار سلطنتی با درجه وزیر اشاره کرد.
ایشان اکنون به یک شخصیت مهم در عربستان سعودی تبدیل شده است که با توجه به این که سال ها در صنعت سرگرمی( ورزش، موسیقی، فیلم) کار کرده است، می تواند یک سری شخصیت ها و پروژه ها را فارغ از اینکه در کجای جهان است و اینکه آیا با قوانین و محدودیت هایی که دولت سعودی برای مردم وضع کرده هم خوان هست یا خیر، به این کشور بیاورد که این نشان دهنده ی اهمیت قدرت نرم در این کشور است. هر چند که ممکن است سبک زندگی و دیدگاه های سیاسی افرادی مثل کریستینو رونالدو متفاوت از سبک زندگی سعودی ها باشد و این نشان از توانمندی های کشورهایی همچون عربستان و امارات و قطر دارد که می توانند این دست از اقدامات را انجام دهند .
ساختار سازمان
جامعیتی که در ساختار سازمان وجود دارد ،نکته بسیار مثبتی برای آن محسوب می شود. وقتی وارد سایت سازمان می شویم و کارویژه ها را بررسی می کنیم، به واسطه عملکرد جامع و دقیق که چقدر با ظرافت به جنبه های مختلف پرداخته شده است ، شگفت زده می شویم و این ساختار برای کشوری مثل عربستان که نهایت 8 سال در این حوزه در حال فعالیت بوده است ، مطلوب و دقیق به نظر می رسد.
جمع بندی
ارزیابی مسئله توسعه در عربستان و اینکه با چه کیفیتی در حال پیش روی است، برای حکمرانی کشور ما اهمیت دارد. لذا ما از این طریق می توانیم ضعف های خود را در حوزه برند ملی پوشش دهیم و اگر با این عینک به کیس های در جریان در کشور هایی مثل عربستان و امارات بنگریم( البته نه کیس های انجام نشده، بلکه کیس هایی که انجام شده و به یک سرانجامی در تصویرسازی ملی رسیده است) می توانیم از آن الگو بگیریم .البته باید به نکته نیز توجه داشت که قرار نیست تمام اقدامات انجام شده توسط این کشورها درست بوده باشد.
در حوزه سرگرمی، یک سری کارهای نمادین است که سازمان در حال انجام آن است و هنوز برای بخش های سنتی جامعه عربستان نهادینه نشده و بسیاری از کارهای سازمان سرگرمی، باب طبع بسیاری از مردم سعودی نیست .
برنامه های سازمان عمومی سرگرمی همچون مسابقه عطرالکلام، هنوز برنامه های نوپایی است که سازمان تازه در مسیر آن قدم برداشته و با توجه به گذار در جامعه عربستان از یک جامعه سنتی به جامعه مدرن، به نظر می رسد که تلاش می شود برای همه اقشار جامعه تولید محتوا و سرگرمی داشته باشد.
نکته پایانی این که اهتمام دولت سعودی به پروژه های تفریحی و سرگرمی، منجر شده است که علاوه بر مردم خود عربستان ، مردم کشورهای همسایه نیز تفاوت های ایجاد شده در جامعه سعودی را حس کنند.
بردیا عطاران
پژوهشگر سیاست فرهنگی
عنوان ارائه : پیامدهای شکل گیری طبقه متوسط و نیازهای فرهنگی در کشور عربستان
نکته اول اینکه تحولات حاشیه جنوبی خلیج فارس را باید با عینک توسعه نگریست.توسعه رخداد اصلی این حوزه است که می بایست آن را برجسته کرد . در ابتدا توسعه را می بایست برای مردم تبیین کرد که ببینیم در منطقه چه اتفاقی در حال انجام است. در رسانه ها بیش از همه، پروژه نئوم را برجسته کرده اند و آن را به جامعه ما نیز می فروشند، نئوم، شهری هوشمند است که 500 میلیارد دلار ارزش دارد . یک بخش از سند 2030 به پروژه نئوم اختصاص دارد که در سال 2016 آغاز شده و اکنون که در سال 2023 هستیم ، حتی یک کلنگ نخورده است. بلکه فقط یک موشن گرافی است که به جامعه ما فروخته می شود. تنها ده خودرو برقی که وارد شده را کرایه می دهند که گردشگران از آن استفاده می کنند . ولی در داخل کشور ما اینطور القا می شود که عربستان خودرو برقی ساخته و ما در داخل کشور چند خودرو برقی ساخته ایم. رصد توسعه در خلیج فارس برای مردم ما اهمیت دارد و نباید مردم ما فریب رویا فروشی سعودی ها به مردمشان را بخورند
نکته دوم این که این که سعودی ها یک سرمایه هنگفت نفتی دارند که حتی اگر یک دهم آن صرف توسعه در این کشور شود، این کشور رشد خواهد کرد و قاعدتا هر چه کیک توسعه آن ها بزرگتر شود، کیک توسعه ما کوچک می شود و در نهایت توسعه در کشورهای حاشیه خلیج فارس برای ما یک خطر است. چرا که هم سبد درآمد ما و هم سبد درآمد آنها انرژی است و اگر ما در حوزه های دیگر مثل ترانزیت و گردشگری سرمایه گذاری کنیم ، ایشان نیز این سرمایه گذاری را خواهند داشت. لذا پژوهشگران ما به قلم خود می بایست این را روایت کنند که توسعه آنها برای ما خطر محسوب می شود.
نکته سوم این که، کسانی که دغدغه این حوزه در خلیج فارس را دارند، می بایست توجه داشته باشند که دقیقا چه اتفاقاتی در این حوزه در حال وقوع است، چرا که ما شناخت دقیقی از تحولات در کشورهای امارات و عربستان نداریم.
سند چشم انداز 2030
عربستان سعودی یک سند چشم انداز دارد به نام 2030 ، که سند توسعه این کشور است و 13 زیر بخش دارد. سند 2030 را اندیشکده مکنزی در ایالات متحده نوشته و از این جهت، این سند رنگ و بوی آمریکایی دارد و مکنزی پیش از این که این سند را به عربستان پیشنهاد کند، آن را به ایران پیشنهاد نموده است و اعلام کرده است که هرکسی روی ایران سرمایه گذاری کند، 400 میلیارد دلار برداشت می کند. بعد از عدم رغبت ایران ، مکنزی این سند را به سعودی ها ارائه کرده است . این سند یک سری مطلوبیت ها دارد، مثلا بناست سه شهر از عربستان جز 100 شهر برتر دنیا شود یا مثلا به پروژه نئوم و ذالاین اشاره شده است یا یک میلیون و 600 هزار نفر در حوزه گردشکری به طور مستقیم در عربستان شاغل شوند و... لذا اینها مطلوبیت های این سند است و وقتی پس از 7 سال به اقدامات انجام شده و مطلوبیت های سند می نگریم، متوجه می شویم این مطلوبیت ها محقق نشده است. در نتیجه در سند های عربستان بین مطلوب ها و واقعیت ها فاصله داریم .
عربستان یک پروژه دارند به نام شهر خطی ذالاین، شهر خطی هوشمند که به گونهای طراحی شدهاست که خودرو، خیابان یا انتشار کربن نداشته باشد. این شهر به طول 170 کیلومتر بخشی از پروژه چشمانداز 2030 عربستان سعودی است که به ادعای این کشور 380000 شغل ایجاد میکند و بناست که 48 میلیارد دلار به تولید ناخالص داخلی این کشور اضافه کند.
روح توسعه سند 2030 این است که این کشور دیگر به نفت وابسته نباشد. برای این کار اعلام کردند که 5 درصد سهام آرامکو را می فروشند، اما با قیمت گذاری انجام شده، مشتری پیدا نشد و بعد بنا شد 2.5 درصد سهام فروخته شود و بعد معلوم نشد که تکلیف منابع زیر زمینی و تجهیزات چه می شود.در نهایت نیمی را به سرمایه داران داخل و نیمی را به خارج فروختند.
لذا توسعه یک قسمت اصلی دارد که مربوط به حوزه های زیرساختی است. به این معنا که کشور وابسته به نفت نباشد و رشد کند و عمران اتفاق بیفتد. اما قسمت دیگر آن روکش توسعه است که توسعه دیده شود که می توان به فوتبال و خرید شرکت های موفق و نیمه موفق اشاره کرد .
طبقه متوسط در عربستان
بن سلمان پس از این که ولیعهد عربستان شد، با جامعه ای مواجه بود که به سمت ایجاد یک طبقه متوسط حرکت می کرد و در حال گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن بود. لذا این سند چشم انداز پرده برداری از آن شرایط بود و نه عامل این گذار.
نکته دیگر این که موتور محرکه عربستان و امارات، دربار است و دربار مسئله توسعه را در این کشورها پیش می برد.
ما می توانیم شکل گیری این طبقه متوسط را در برخی از شاخص ها مشاهده کنیم.
- هویت ملی : هویت ملی در بین مردم عربستان طوری شکل گرفته است که مردم به جای اینکه خود را با هویت قوم و قبیله معرفی کنند، با هویت سعودی معرفی می کنند.
- تحصیل کردگان : گسترش تعداد تحصیل کردگان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی و کسانی که برای ادامه تحصیل به غرب رفتند و به این کشور بازگشتند.
- صنعت فرهنگ : صنعت فرهنگ همچون فضای مجازی، سینما ، موسیقی و...برای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس خاصه عربستان سعودی جایگاه ویژه ای پیدا کرده است.
نکته مهم این است که تمام این مسائل را می بایست از لنز توسعه دید و شخص بن سلمان برای تحقق جانشینی خود به عنوان پادشاه سعودی، نیاز دارد که این طبقه متوسط را حفظ و نگهداری کند. لذا این شیفت از جامعه سنتی مذهبی به جامعه متوسط برای تثبیت این جایگاه صورت پذیرفته است، چرا که موتور محرکه این امر توسعه است و یک کشور برای توسعه به یک طبقه متوسط نیاز دارد و نه اسلام گرا.
آمار تحصیل کردگان در عربستان سعودی
روزنامه الوطن اعلام کرده است که سالانه 350 هزار فارغ التصیل درعربستان وجود دارد و مجموع تحصیل کردگان حدود 500 هزار نفر در لیسانس، 10 هزار نفر در ارشد و 2 هزار نفر در دکتری هستند و این رقم نسبت به جمعیت 32 میلیونی عربستان خیلی کم است، اما نکته اینجاست که روند این اتفاق یک رشد نمایی دارد و عربستان به سمت افزایش تحصیل کردگان حرکت می کند و لازم به ذکر است که از این اعداد اعلامی، حدود 45 تا 55 هزار نفر در آمریکا تحصیل کرده اند که این نشان از تغییر جامعه عربستان دارد.
مردم عربستان و تحولات فرهنگی و اجتماعی
در حوزه صنعت فرهنگ در سال 2018 ، عربستان 33 موزه داشته و یک میلیون بازدید و اکنون در سال 2023 باید دید چه میزان تغییر در این آمارها به وجود آمده است.
مشاهده تلویزیون در عربستان در بین شهروندان 96 درصد است و 27 درصد از آنها اعلام کرده اند که در صورت وجود رقیب برای تلویزیون ، به این رقیب ها توجه خواهند داشت.
از سال 2014 تا 2018 عربستان شبکه های تلویزیون خود را از 23 شبکه به 16 شبکه کاهش داده است که دقیقا عکس روندی است که در کشور ما انجام شده است. این نشان می دهد که آنها به سمت رسانه های قدرتمند و با کیفیت رفته اند.
آمار مطالعه در این کشور در بین شهروندان 64 درصد و بین مهاجرین 46 درصد است.
نکته مهم اینکه جامعه سعودی بر خلاف جامعه ما یک جامعه غیر سیاسی است و تنها 25 درصد مردم به ژانر سیاسی روزنامه ها توجه می کنند و باز بیشتر این عدد در میان مردان است و تنها 10 درصد زنان اعلام کرده اند که ژانر سیاسی را مطالعه می کنند . این را می شود با اتفاقات شهریور 1401 در کشورمان مقایسه کرد که چقدر زنان جامعه ما بر خلاف جامعه سعودی اکتیو و سیاسی اند.
جالب اینکه وقتی مجوز گرفتن گواهینامه در عربستان سعودی به خانم ها داده شد، در یکی دو سال اول، تعداد درخواست ها برای اخذ گواهینامه خیلی کم بود، که اگر این را با کشور خودمان مقایسه کنیم متوجه تفاوت ها می شویم.چرا که به طور مثال اگر فردا اعلام شود که در ایران به خانم ها گواهینامه موتور داده می شود، حتما تعداد زیادی متقاضی خواهند شد.
عمده مقصد سفر شهروندان سعودی، خود کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بودند و این نشان دهنده این است که در عربستان سعودی هنوز بخش زیادی از جامعه سنتی اند، ولی در این جامعه یک طبقه متوسط شکل گرفته است که بن سلمان روی آنها سرمایه گذاری کرده است.
جمع بندی
من عربستان را کشوری می بینم که می بایست به آن احترام گذاشت ، چرا که همسایه ماست و با همه اختلافات می بایست آن را محترم بشماریم.
سند چشم انداز 2030 عربستان برای ایران قابل استفاده نیست، چرا که اولا این سند شکست خورده است و دوما این که نشان داد که اگر بهترین سند نیز با توجه به جزئیات نوشته شود، اما زیرساخت ها و بستر های آن فراهم نباشد، سند موفق نمی شود. این تجربه در کشور ما نیز وجود دارد. اما آن چیزی که ما می توانیم از این سند بیاموزیم، پیوست رسانه ای این سند است، طوری که علاوه بر مردم خود، این را به سایر ملل هم فروختند.
عربستان برای وصل شدن به زنجیره ارزش جهانی دو ابزار انرژی و گردشگری را داراست که در حوزه انرژی، آمریکایی ها تا کنون مانع پیوستن عربستان به این زنجیره شدند و شاهد این نیستیم که شرکت های پتروشیمی به شکل وسیع رشد کنند و صرفا در حوزه نفت خام متمرکز است. در حوزه گردشگری نیز این کشور یک رقابتی با امارات دارد، البته بحث حج خیلی می تواند در این حوزه برای سعودی ها موثر باشد و هدف 30 میلیون حاجی در سال را محقق کنند.
نه فوتبال و نه سرگرمی نمی تواند عامل توسعه در عربستان باشد، مگر اینکه از آن طریق درآمدزایی کنند و بتوانندکشور را بدون نفت اداره کنند. لذا فوتبال و سرگرمی می تواند ثمرات توسعه باشد.
نکنه نهایی این که من معتقدم اتفاقات بزرگ در عربستان یک ذی نفع در دربار سعودی دارد. بعد از چهل سال اسناد قرارداد یمامه 1 و 2 و خرید تسلیحات سعودی ها از بریتانیا منتشرشد و مشخص شد که در آن زمان 40 میلیارد پوند خرید تسلیحات از بریتانیا انجام شده است. اکنون که اسناد منتشر می شود متوجه می شویم که عبدالله بن سعود که مسئول استخبارات در آن زمان بوده،20 میلیون پوند حق کمیسیون گرفته است. قراردادهای نفتی هم اینگونه بوده و اساسا کشورهای نفتی اینگونه اند و در زمان پهلوی هم ما یک کاراکتر داشتیم به نام آقای طوفانیان که حق کمیسیون از قرارداد ها می گرفته که قسمتی از آن در خاطرات اسدالله علم نیز آمده است.
این ذی نفع های دربار را در پروژه ها نیز می توان مشاهده کرد که به طور مثال پروژه سازمان سرگرمی، پروژه شخص ترکی آل شیخ است و در آینده خواهیم دید که او چه درآمد و آورده هایی را ذیل این پروژه ها به دست خواهد آورد. لذا همه اتفاقات در عربستان را می بایست از لنز توسعه و ذی نفع بودن دربار نگریست.