دو تحولی که در چند هفته گذشته رخ داد، نشان میدهد که نظم ژئوپلتیک در قفقاز جنوبی در آستانه مرحله جدیدی قرار دارد. هر دو تحول احتمالاً این روند را تسریع میکنند و پیامدهایی نهتنها برای کشورهای منطقه بلکه برای نظم بینالمللی به ارمغان میآورند.
در اجلاس آستانه سازمان همکاری شانگهای در چهارم ژوئیه، الهام علی اف، رئیس جمهور آذربایجان و شی جین پینگ، دبیر کل حزب کمونیست چین، بیانیه مشارکت راهبردی را امضا کردند که بر اساس آن دو کشور خواستار همکاری نزدیکتر از لحاظ اقتصادی، نظامی و استراتژیک شدند. علاوه بر این، در ۱۵ ژوئیه، پس از بیش از یک سال مذاکره و پس از انتخاب رئیسجمهور جدید ایران، مسعود پزشکیان، ایران به آذربایجان اجازه داد تا سفارت خود را در تهران بازگشایی کند. باکو با تقویت روابط خود با چین و ایران، موازنه قدرت در قفقاز جنوبی را تغییر میدهد، موقعیت غرب را تضعیف میکند و به طور بالقوه به مسکو فرصتی برای تقویت مجدد نفوذ خود میدهد.
اولین مورد از این تحولات، منعکسکننده تلاش طولانی مدت چین برای گسترش نفوذ خود در قفقاز برای تضمین ترانزیت کالا از شرق به غرب و مقابله با گسترش نقش ترکیه در منطقه است. آذربایجان علاقهمند است روابط خود را با چین برای ابراز نارضایتی از غرب به خاطر آنچه که باکو نزدیکی موضع بیش از حد برخی از کشورهای غربی به ارمنستان میداند، بهبود ببخشد.
در مقابل، تحول دوم آخرین حرکت در تاریخ پیچیده روابط آذربایجان و ایران است. این دو کشور اغلب نه تنها به دلیل نگرشهای متفاوت خود نسبت به ترکیه، بلکه به دلیل حمایت باکو از سکولاریسم، روابط نزدیک با اسرائیل و وجود روابط بین آذربایجانیهای جمهوری آذربایجان و آذربایجانیهای ایران، با یکدیگر اختلاف دارند.
مفسران آذربایجانی و چینی قبلاً پیشنهاد میکردند که اعلام شراکت استراتژیک بر روابط بین دو کشور در سراسر جهان تأثیر میگذارد. ناظران دیگر استدلال میکنند که بازگشایی سفارت آذربایجان نشان دهنده طلوع عصر جدیدی در روابط بین باکو و تهران است. بنابراین، در حالی که ممکن است مشکلات اساسی که این روابط را تحت تأثیر قرار دادهاند همچنان اهمیت بیشتری داشته باشند، تأثیر ترکیبی این دو تحول بر ژئواکونومیک و به ویژه ژئوپلیتیک در قفقاز جنوبی، و همچنین به طور کلی بر روابط شرق و غرب، مسلم و عظیم است.
هر سه کشور در قفقاز جنوبی تحت تأثیر این روابط قرار خواهند گرفت. آذربایجان آزادی عمل بیشتری در نتیجه سرمایه گذاری و حمایت چین به دست خواهد آورد و ممکن است بتواند در نتیجه بهبود روابط با ایران پیشرفت بیشتری در جهت افتتاح کریدور سیونیک/زنگزور داشته باشد. در عین حال، باکو در توسعه روابط نزدیک خود با ترکیه، با توجه به تداوم درگیری بین آنکارا و تهران و در حفظ روابط ویژه خود با اسرائیل، با توجه به خصومت ایران با دولت یهودی، با مشکلات بیشتری مواجه خواهد شد.
ارمنستان احتمالاً حمایت چین و ایران از کریدورهای تجاری عبوری از خاک خود را از دست خواهد داد و تهران و پکن هر دو به مسکو میپیوندند و به جای آن از مسیرهای عبوری از آذربایجان حمایت میکنند. چنین تغییری باعث تضعیف بیشتر ایروان در مذاکرات با باکو و دیگران خواهد شد. در نهایت، گرجستان، که در جهت روسیه حرکت میکند، ممکن است کارتهای کمتری برای دفاع از موقعیت خود پیدا کند، در صورتی که مسکو احتمالاً، بر قلمرو آذربایجان به عنوان ترجیح مسیرهای ترانزیتی تمرکز میکند.
برای چین و ایران در وهله اول و فدراسیون روسیه در مرحله دوم، تصویر به مراتب واضحتر و بالقوه وخیمتر برای غرب است، که تا همین اواخر، نفوذ خود را در منطقه به هزینه مسکو به دست آورده بود. با تقویت روابط با آذربایجان، چین نه تنها اهرم خود را بر مسیرهای تجاری در قفقاز جنوبی افزایش داده است، بلکه شراکت خود را با ایران و روسیه به عنوان رهبر ائتلاف ضدغربی که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه از آن حمایت میکند، مستحکم کرده است.
ایران دستاوردهای بیشتری داشته است. این کشور موقعیت خود را به عنوان متحد و تامینکننده تسلیحات برای مسکو مستحکم کرده است. علاوه بر این، تهران تضمین کرده است که تجارت شمال-جنوب و شرق-غرب هم اکنون احتمالاً از طریق این کشور جریان دارد، خود را به سمت شمال در قفقاز جنوبی و بیشتر در مناطق مسلمان نشین روسیه گسترش بدهد. این نشان میدهد که روسیه به احتمال زیاد بزرگترین منفعت را این دو حرکت جدید به دست میآورد و غرب ممکن است بزرگترین بازنده باشد. کرملین، با این وجود، مطمئناً از روشی که چین و ایران نه تنها در کنار آن قرار میگیرند، بلکه اکنون آذربایجان را در ائتلاف رو به رشد ضدغربی نیز درگیر میکنند، خوشحال خواهد شد. این امیدها مطمئناً با گرم شدن اخیر روابط بین مسکو و باکو و شاید حتی بیشتر از آن با اشتیاق چین و به ویژه ایران برای همکاری با مسکو بر پایه مبنایی ضدغربی تقویت شده است. با توجه به موقعیت قدرت پکن، حمایت پکن بهتر شناخته شده است اما ظریفتر است. حمایت ایران، به ویژه همانطور که در «پیام به دنیای جدید» توسط رئیس جمهور جدید ایران نشان داده شده است، قابل توجه است. طبق این بیانیه، پزشکیان همکاری با روسیه و متحدانش، از جمله چین و آذربایجان، علیه غرب را در راس برنامه خود قرار میدهد.
با وجود همه اینها، باکو تقریباً به طور قطع تلاش خواهد کرد که آزادی عمل خود را حفظ کند اما توافقات با چین و ایران و معنای آنها در مناقشه کنونی شرق و غرب، این موضع را بسیار دشوارتر خواهد کرد. در نتیجه، حداقل در کوتاهمدت، اما شاید حتی طولانیتر، روسیه ذینفع اصلی توافقهای چین و ایران خواهد بود و ممکن است غرب به عنوان مهمترین بازنده باقی بماند.