می توان به حمله مسلحانه به مراسم فارغ التحصیلی افسران دانشکده نظامی حمص در ۵ اکتبر سال جاری در چارچوبی گسترده تر از "یک حادثه تروریستی" نگرسیت؛ حمله ای که خسارت جانی بسیاری را بر جای گذاشت و طبق برآورد دولت سوریه بیش از ۱۰۰ نفر جان باخته و بیش از ۱۵۰ نفر زخمی شدند و همه آنان یا نظامی و یا غیر نظامی بودند. این حمله پس از تعدادی تحولات در دو ماه گذشته که بحران سوریه شاهد آن بوده انجام شده است و این موضوع نشان دهنده روندی جدید است که ممکن است این بحران شاهد آن باشد و عنوان اصلی آن "بازگشت نزاع مسلح به مرکز توجه پس از سال ها ثبات که چارچوب کنش ها و واکنش های منطقه ای و بین المللی در این زمینه شاهد آن بوده است و پس از مدتی که طی آن دولت سوریه توانسته بود دوباره خود را به عنوان طرف قوی تر در معادله نزاع با اپوزیسیون بازتعریف کند" می باشد. این بازتعریف فرصت های متعددی را برای دولت سوریه فراهم کرد تا از طریق آن ها بتواند خود را در معادلات کنش و واکنش های منطقه ای طی دو سال گذشته بازیابد.
این بازیابی از طریق عادی سازی روابط کشورهای عربی با سوریه و بازگرداندن کرسی دمشق در اتحادیه عرب و نزدیکی سیاسی با برخی نیروهای منطقه ای مانند ترکیه رخ داده است. اگرچه نتایج عملی عادی سازی روابط کشورهای عربی با سوریه و نتایج نزدیکی سیاسی با ترکیه کمتر از حد انتظار بوده و به نظر می رسد روند عادی سازی در سطح بازگشت سوریه به اتحادیه عرب متوقف شده باشد و طرح "گام های متقابل" که کشورهای عربی آن را اعلام کرده و آن را به عنوان "تحرکی ابتکار آمیز" معرفی کرده بودند، باعث ایجاد تحرکی نشده است؛ طرحی که قرار بود از طریق آن از تحولی عملی در روند روابط کشورهای عربی با سوریه سخن گفته شود بطوریکه طبق انتظار این روابط به مرحله همکاری های راهبردی برسد.
به تمام این ها باید نشانه هایی را که حاکی از تجدید دوباره نزاع است اضافه کرد و مهم ترین آن ها بازگشت اهتمام آمریکایی ها به مناطق شمال شرق سوریه می باشد. در چارچوب همین اهتمام، نیروهای آمریکایی یک پهپاد متعلق به "ترکیه" را که نزدیک این نیروها در شمال شرق سوریه در حال پرواز بود، ساقط کردند و این اتفاق اخیرا در خلال مواجهه میان ترکیه و "نیروهای کرد قسد" رخ داده بود. این مورد به غیر از آغاز دوباره اعتراضات مردمی در "استان سویدا در جنوب سوریه" به دلیل وضعیت بد معیشتی و کاهش خدمات اساسی می باشد؛ جایی که به همراه دو استان دیگر یعنی "درعا و قنیطره" شاهد توافق ها و مصالحه هایی میان اهالی این استان ها با دولت سوریه تحت نظارت روسیه بود. کما این که در این استان ها شعارهای اعتراضات سوریه دوباره شنیده شد و برخی از رهبران بین المللی هم این نگرش را دارند تا تماس هایی را میان خود و رهبران این اعتراضات برقرار سازند.
همچنین تحرکات اخیر ترکیه در شمال سوریه زیر سایه مبارزه با "عناصر حزب کارگران کردستان" (PKK) در حال انجام است و این تحرکات در پاسخ به حمله اخیر به اداره امنیت عمومی وابسته به وزارت کشور ترکیه در ابتدای اکتبر سال جاری صورت می گیرد و این تحرکات دوباره احتمال تلاش ترکیه برای انجام عملیات نظامی جدید در مناطقی از شرق رودخانه فرات علیه سازمان های وابسته به این حزب را افزایش می دهد.
حادثه حمله به مراسم فارغ التحصیلی مرتبط با افسران دانشکده نظامی در میان این داده ها اتفاق افتاده است و به همین علت از نظر دلالت جدا از تحولات اخیر فضای سوریه نیست زیرا از نظر زمان بندی و اهداف و نیز با توجه به بیانیه صادر شده از طرف ارتش سوریه مبنی بر مسئول دانستن "گروه های مسلح تروریستی حمایت شده از سوی طرف های بین المللی"، باید به این حادثه نگریست و بر همین اساس پس از ساعات اندکی از این حمله، بمباران شدید توپخانه ای علیه مناطق تحت کنترل "هیئت تحریر الشام" در استان ادلب صورت گرفت.
مشخص کردن مسئولیت حمله
اتهام سریع از طرف ارتش سوریه علیه اپوزیسیون مسلح دولت این کشور در استان ادلب درخصوص مسئولیت این حمله باعث شد برخی از مخالفان دولت سوریه، این حمله را بهانه ای برای دولت این کشور در جهت بازگشایی جبهه درگیری مسلحانه در ادلب قلمداد کنند. طبق این اتهام روایت های متعددی درخصوص مشخص کردن طرف مسئول درخصوص این حمله شکل گرفت زیرا برخی ها عقیده دارند این حمله توسط پهپادهایی انجام شد که اپوزیسیون متمرکز در ادلب و حلب نمی تواند چنین پهپادهایی را داشته باشد، اگرچه این نیروهای مسلح پهپادهای "درونز" را دارند اما طبق باور این افراد به نظر بعید است این نیروها در این دو استان بتوانند چنین پهپادی را به غرب استان حمص که دانشکده در آن جا واقع است، هدایت کنند.
استناد طرفداران این نظر بر این است که پهپادهایی را که اپوزیسیون در اختیار دارد ساخت داخل است و در نتیجه فاقد تکنولوژی پیشرفته است تا بتواند اهداف را با دقت بالایی طبق آنچه که در این دانشکده رخ داد، مشخص کند. همچنین بُرد این پهپادها بیش از ۴۰ کیلومتر نیست درحالیکه مسافت میان ادلب تا حمص ۱۳۰ کیلومتر است. این به غیر از نوع خسارت هایی است که در دانشکده به جای مانده است و به نظر می رسد بیشتر انفجار ناشی از "عملیات بمب گذاری" بوده تا این که توسط پهپادهایی مورد هدف قرار گرفته باشد. این بدان معناست که با فرض مسئولیت اپوزیسیون در این حادثه نفوذ امنیتی گسترده ای در این مکان رخ داده است و این در حالی است که این دانشکده بخشی از مجتمع دانشکده های نظامی است که تحت نظارت امنیتی شدید و غیر عادی قرار دارد.
نظرى متفاوت هم وجود دارد كه بر اساس آن به سود ايران است تا براى چنين حوادثى برنامه ريزى كرده باشد، اگرچه تهران حامى اصلى نظام حاكم بر سوريه در برابر اپوزيسيون است. استناد طرفداران اين نظر به مجموعه اى از اظهارنظرهاى فرماندهانى در سپاه پاسداران در هفته هاى گذشته است كه بنابر اين اظهارات اپوزيسيون دولت سوريه در ادلب پهپادهايى دور برد را در اختيار دارد و نيروهاى متحد ايران در سوريه مى توانند هر پهپادى را در آسمان مورد هدف قرار دهند و طرفداران اين نظر این اظهارات را نشانه اى بر تمايل ايران به جايگزين شدن روسيه به علت مشغول بودن موسکو به جنگ در اكراين مى دانند زيرا اين روسيه است كه حمايت هوايى را براى دولت سوريه فراهم مى كند و از اين طريق ايران مى خواهد توانايى هاى خود را به عنوان جايگزينى براى روسيه نشان دهد.
همچنين طرفداران اين نگاه باور دارند ايران تمايل دارد پرونده ادلب به صورت مستقيم بازگشايى شود تا بر تركيه از اين طريق فشار آورد زيرا ميان تهران و آنكارا در پرونده هاى ديگر اختلافاتى وجود دارد و يكى از اين موارد اختلافى پرونده آذربايجان و ارمنستان است كه باعث مى شود ايران تركيه را به اعطاى اين پهپادها به اپوزيسيون متهم كند. به رغم عدم دقيق بودن اين نظر اما اميدوارى ايران براى اصلاح دستاوردهاى خود در سطح اقتصادى و سياسى در سوريه در قياس با دستاوردهاى متحد روس خود، مى تواند چنين ديدگاهى را ممكن كند.
اين درحالى است كه طبق ديدگاه سوم در صورت صحت روایت ارتش سوريه مبنى بر اين كه اين حمله با پهپادهايى انجام شده، مسئول اين حمله يكى از اين سه طرف است كه پهپاد در اختيار دارد؛ يا گروه هاى محور مقاومت است كه در چنين فرضى مى توان گفت اگر پهپادها ايرانى بودند چه بسا هدف آن ها حمله به دانشكده نظامى نبوده و خطايى فنى باعث اين حادثه شده است. يا اين كه مسئول اين حمله "هيئت تحرير شام" باشد و در چنين فرضى اين گروه از طريق تركيه به اين پهپادها دست يافته است زيرا پهپادهاى اپوزيسيون ساخت داخل و كوتاه برد است و از نظر فنى داراى چنان كيفيتى نيستند كه چنين انفجار سنگينى با چنين خسارت هاى انسانى را ايجاد كنند. و یا اين كه داعش چنين كارى را كرده باشد كه شاهد افزايشى در فعاليت هاى تروريستى خود در مدت گذشته در خاک سوريه بوده است.
نظر چهارمى هم وجود دارد و به نظر مى آيد احتمال آن بيش از دو نظر گذشته باشد و بر اساس آن نظام حاكم بر سوريه در حال سپرى كردن نزاع داخلى پنهان است و اين حادثه ناشى از تسويه حساب ميان جناح هاى مختلف نظام حاكم است و هدف در اين حمله مراسم نبوده بلكه وزير دفاع سوريه بوده است كه محل مراسم را ۲۰ دقيقه قبل از انفجار ترک كرد. طرفداران اين نظريه به سطح بالاى تأمين امنيت مجتمع دانشكده هاى نظامى اشاره دارند كه باعث مى شود نفوذ به آن -كه فقط تحت حمايت وزارت دفاع است- آسان نباشد و اين به غير از سامانه هاى دفاع موشكى متعدد در اين شهر است كه وابسته به ارتش مى باشند. بدين ترتيب نفوذ در ميان تمام اين لايه هاى امنيتى كه لشكرهاى متعددى در آن تمركز دارند، آسان نيست بلكه به نظر مى رسد دولت سوريه تلاش داشته است بر تداوم جنگ علیه رقباى خود چه اپوزيسيون مسلح در ادلب و حلب و چه اعتراضات در سويدا تأكيد كند.
دلالت هاى مهم حمله به دانشكده نظامى
اولين دلالت مربوط به نشر اين گفتمان از طرف دولت سوريه است كه "همچنان در حالت جنگ با تروريسم است و بدين ترتيب جنگ و نزاع همچنان ادامه خواهد داشت تا زمانيكه بخشى از خاک سوريه مانند استان ادلب و بخش هايى از حلب تحت كنترل اپوزيسيون می باشد". همچنين دولت سوريه از اين فرضيه در مواجهه با جنبش هاى اعتراضى در سويدا استفاده خواهد کرد.
بر اساس دومین دلالت این حادثه حاکی از بازگشت مجدد نزاع به پرونده سوریه پس از مدتی رکود -که سه سال به طول انجامید- می باشد و این به معنای نقض معادله آتش بسی است که کنش ها و واکنش ها میان نیروهای بین المللی و منطقه ای مرتبط با نزاع در سوریه بر اساس آن شکل گرفته بود و بدان معناست که فعالیتی از طرف ترکیه، ایران و دولت سوریه وجود دارد که نشان دهنده مرحله ای جدید از تنش در آینده است.
اما طبق سومین دلالت این حادثه نقطه عطفی جدیدی در روند مواجهه های نظامی تشکیل خواهد داد و دولت سوریه این بار به بر هم زدن معادلات موجود دست زده است و دلیل آن باز کردن دوباره جبهه نظامی در ادلب به محض وقوع حادثه است.