کارل فون کلاوزویتس، نظریهپرداز دفاعی، در اوایل قرن نوزدهم مینویسد: «هر عصری دارای یک نوع جنگ، شرایط محدودکننده و پیشفرضهای خاص خود است.» توصیف جنگ در هر لحظه از زمان به طرز شگفت آوری دشوار است. وقتی جنگ تغییر میکند، یک شکل جدید و غافلگیر کننده به خود میگیرد. در نیمه دوم قرن بیستم، استراتژیستهای آمریکایی با جنگ سردی مواجه بودند که در آن درگیری ابرقدرتها با بازدارندگی هستهای کنترل میشد. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی آن دوران را به پایان رساند. در طول دهه 1990، جنگ در واشنگتن به موضوعی برای تشکیل ائتلافها برای مداخله در درگیریهای مختلف تبدیل شد، زمانی که بازیگران به همسایگان خود حمله میکردند، خشونتهای مدنی یا قومی را دامن زدند، یا غیرنظامیان را قتل عام کردند. پس از شوک حملات 11 سپتامبر در سال 2001، توجه به سازمانهای تروریستی و سایر گروههای غیردولتی معطوف شد. در بیشتر این قرن، چشمانداز یک جنگ بزرگ بین دولتها برای متفکران و برنامه ریزان نظامی آمریکا اولویت پایینتری داشت و فقط یک رقابت بالقوه با چین تخیل میشد. در سال 2022، روسیه به اوکراین حمله کرد. اگرچه در ظاهر، نیروهای تحت فرماندهی روسیه و اوکراین تنها نیروهایی هستند که روی زمین میجنگند، جنگ با کمک دهها کشور دیگر، ژئوپلیتیک این جنگ را تغییر داده است. ایالات متحده و متحدانش در ناتو حمایت مالی و مادی بیسابقهای را به اوکراین ارائه کردهاند. در همین حال، چین، ایران و کره شمالی همگی به روسیه کمک کردهاند. کمتر از دو سال پس از تهاجم روسیه، حماس حادثه 7 اکتبر را رقم زد و حمله بسیار مرگبار و مخرب اسرائیل به غزه صورت گرفت. این درگیری به سرعت به یک امر پیچیده منطقهای تبدیل شد که چندین دولت و تعدادی از بازیگران غیردولتی تدر آن شرکت داشتند. آنچه مشخص شده است این است که دوران جنگ محدود به پایان رسیده و عصر تضاد…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.