شايد در حدود 13 ماه پیش، تعداد کمی از تحلیلگران سیاسی وجود داشتند که معتقد بودند سیاست خارجی ایالات متحده در خاورمیانه میتواند بر انتخابات این کشور تأثیر بگذارد. با این حال، به دنبال وقوع عملیات طوفان الاقصی در 7 اکتبر 2023، ایالات متحده خود را به شدت درگیر بحرانهای منطقه میبیند.
جنگ اسرائیل علیه غزه و نقش واشنگتن در آن، شکاف عمیقی را در جامعه آمریکا برجسته کرده است. بسیاری از آمریکاییهای عربتبار و مسلمان آمریکایی، جمعیتی که معمولاً به دموکراتها رأی میدهند، نسبت به دولت فعلی ابراز انزجار کرده و متعهد شدند که امسال به نامزد دموکرات ریاستجمهوری رای ندهند. در ایالت کلیدی میشیگان، فقدان حمایت این طیف از معاون رئیس جمهور، کامالا هریس، میتواند بازی انتخابات را تغییر بدهد. صرف نظر از اینکه از بین هریس یا دونالد ترامپ، کدام در انتخابات ریاستجمهوری پیروز بشوند، فرمانده کل بعدی چارهای جز مقابله با بحرانهای متعدد خاورمیانه از غزه و لبنان گرفته تا یمن و خصومتهای اسرائیل و ایران نخواهد داشت.
در ایران و جهان عرب، دولتها امیدوارند که جانشین جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، گامهایی را برای کاهش تنشهای منطقهای و مهار اسرائیل بردارد. ترس از منطقهای و بینالمللی شدن بیشتر درگیریهای غزه و لبنان در میان سیاستگذاران در سراسر خاورمیانه، به ویژه با توجه به پتانسیل جنگ همه جانبه بین اسرائیل و ایران، گسترده است.
مهمترین مسئله غزه است، نه تنها به این دلیل که نسل کشی ادامه یافته است، بلکه به این دلیل که ریشه تنشهای بزرگتر در منطقه است زیرا اسرائیل حملات خود را گسترش میدهد. محاصره شمال غزه بهویژه از آن جهت نگرانکننده است که بهعنوان کارزار پاکسازی قومی برای پاکسازی شمال غزه از ساکنان آن تشدید میشود.
سالهاست که هژمونی ایالات متحده در خاورمیانه کاهش پیدا کرده است. چگونگی تطبیق دولتهای خاورمیانه با این واقعیتهای جدید، به شکلگیری نظم ژئوپلیتیکی منطقه و تأثیرگذاری بر سیاست خارجی واشنگتن در این بخش از جهان کمک زیادی خواهد کرد. موقعیت آمریکا در منطقه از سال 2003 بهطور قابلتوجهی فرسایش یافته است و درگیری کنونی غزه این کاهش را تسریع کرده است. کشورهای خاورمیانه به طور طبیعی به سمت روابط متعادلتر با قدرتهای جهانی مانند چین و روسیه گرایش دارند، بنابراین تعامل آینده آمریکا در منطقه بسیار در خطر است.
نمایی از ایران
رئیس جمهور مسعود پزشکیان تمایل خود را برای بهبود روابط تهران با آمریکا و دیگر قدرتهای غربی نشان داده است. اگر هریس یا ترامپ به جای تهدیدها، فشارها و تحریمهای بیشتر به پیشنهادهای پزشکیان پاسخ دیپلماتیک بدهند، در اکثر موارد با استقبال مثبت در تهران مواجه خواهند شد. با این حال، تصویر پیچیده است و تحلیل دیدگاه جمهوری اسلامی در مورد انتخابات ریاست جمهوری امسال آمریکا دشوار است. در داخل کشور ایران، جناحها و افراد مختلف با برنامهها و دیدگاههای گوناگون وجود دارند.
برخی روایتی ارائه میکنند که این انتخابات تاثیری بر وضعیت جمهوری اسلامی ندارد. علی واعظ، مدیر پروژه ایران در گروه بینالمللی بحران به آژانس خبری تینا گفت: «کسانی در سیستم خواهند بود که احتمالاً معتقدند که انتخابات ایالات متحده نباید هیچ تأثیری بر استراتژی ایران داشته باشد. به ویژه در میان جناح تندرو، روابط در حال توسعه ایران با روسیه، چین، همسایگان خلیج فارس و جهان بیش از آمریکا یا اروپا اهمیت دارد. اما این دیدگاهی است که ریشه در ایدئولوژی دارد. به عنوان مثال، لغو تحریمها یا کاهش آنها، پیامدهایی برای اقتصاد ایران دارد. همچنین خطر رویارویی با متحدان آمریکا یا خود آمریکا در منطقه نیز وجود دارد.»
با این وجود، مشخص نیست که هریس یا ترامپ تحریمهای واشنگتن علیه جمهوری اسلامی را کاهش خواهند داد. هریس اخیراً ایران را بزرگترین دشمن ایالات متحده خوانده است. در ماه مه 2018، ترامپ قبل از اعمال «فشار حداکثری» بر ایران، از توافق برجام خارج شد و از زمان خروج از کاخ سفید در ژانویه 2021، او از دولت بایدن-هریس به دلیل نرمش نسبت به تهران انتقاد کرده است.
برای طیفهای خاصی در ایران، با توجه به اینکه ریاستجمهوری هریس میتواند نشاندهنده درجاتی از تداوم سیاست خارجی بایدن باشد، پیروزی هریس ارجحیت دارد. به طور خاص، این میتواند مستلزم گفتوگوی ایران و آمریکا با امکان تفاهمهای تاکتیکی باشد. پیروزی هریس میتواند یک فرصت خوشایند باشد. انتظارات این است که سیاست ایالات متحده تا حد زیادی در همان مسیری که در دوران بایدن ایجاد شده بود، ادامه یابد. با این حال، همانطور که واعظ خاطرنشان کرد، «چه در مورد مسائل هستهای و چه در مورد مسائل منطقهای، مسیر بسیار دشوارتر از زمان روی کار آمدن بایدن است. نه تنها نگرانیها بدتر شده بلکه نگرانیهای جدیدی مانند روابط نظامی ایران و روسیه به آن اضافه شده است.»
اگرچه ترامپ در مورد برنامههای خود برای دستیابی به توافق با تهران صحبت میکند، به نظر میرسد که او در دوره دوم ریاست جمهوری، اشکال مختلف فشار بر ایران را تشدید خواهد کرد. این امر شامل پیگیری صادرات نفت ایران به چین از طریق کشورهای ثالث مانند امارات متحده عربی و مالزی و ادامه سیاستهای بایدن برای حمایت از اسرائیل در اقدامات نظامی خود علیه «محور مقاومت» در چندین کشور عربی نیز میشود.
با این وجود، عناصر خاصی در جمهوری اسلامی از بازگشت ترامپ به کاخ سفید استقبال خواهند کرد. برای برخی در ایران، پیروزی ترامپ میتواند به عنوان یک فرصت منحصر به فرد برای رسیدگی به مسائل دیرینه با واشنگتن تلقی شود. برای عناصر تندروتر، ریاست جمهوری ترامپ ممکن است دعوتی برای تشدید تنشهای آمریکا و ایران باشد، که به طور بالقوه به ایران اجازه میدهد تا از نوسانات ترامپ به شیوههایی استفاده کند که میتواند توازن قدرت در منطقه را تغییر دهد، بهویژه اگر جنگهای اسرائیل در غزه و لبنان ادامه پیدا کند. دولت هریس احتمالاً فشار مستقیم کمتری در مقایسه با ترامپ اعمال خواهد کرد اما غیرقابل پیشبینی بودن ترامپ چالشی منحصر به فرد و احتمالاً یک فرصت برای تهران است.
پادشاهیهای عرب خلیج فارس
رهبران شش عضو شورای همکاری خلیج فارس (GCC) به شدت نگران گسترش مستمر درگیریها در خاورمیانه هستند. مدیریت جنگهای غزه و لبنان توسط دولت بایدن منبع اصلی ناامیدی مقامات عرب خلیج فارس است که به شدت میخواهند شاهد اعمال فشار کاخ سفید بر اسرائیل باشند. با این حال، تیم بایدن به جای انجام این کار، از اسرائیل حمایت بیقید و شرط و از محدود کردن انتقال تسلیحات به تل آویو خودداری کرده است. همه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از ترس وقوع یک جنگ منطقهای تمام عیار که کل منطقه را در بر میگیرد، از سیر صعودی تنش اسرائیل و ایران وحشت دارند. با ادامه جنگهای غزه و لبنان، خطرات ناآرامیهای منطقهای به خلیج فارس افزایش مییابد.
در میان کشورهای عربی خلیج فارس، خوشبینی چندانی نسبت به هریس یا ترامپ وجود ندارد. هر دو نمیتوانند تغییرات اساسی در سیاست خارجی واشنگتن که بتواند علل اصلی بیثباتی را برطرف کند و به صلح بیشتر در منطقه منجر شود، ایجاد کنند. از نظر بسیاری از اعراب، انتخاب هریس نشان دهنده تداوم سیاستهای کنونی واشنگتن در خاورمیانه است. امید آنها این است که واشنگتن سیاست خارجی خود را در رابطه با غزه تغییر دهد و به جای اتخاذ رویکردی یک جانبه که به طور کامل از اسرائیل حمایت میکند، دیپلماسی را که نارضایتیهای فلسطینیان را برطرف میکند، بپذیرد. ممکن است رهبران کشورهای شورای همکاری خلیج فارس ترامپ را برای انجام اقدامات قاطع برای پایان دادن به درگیری غزه مناسبتر ارزیابی کنند اما نکته اصلی این است که هر دو نامزد کاملاً از اسرائیل حمایت میکنند و بعید است که هیچ فشار واقعی را اعمال کنند.
اردن و مصر
اردن و مصرکه در مجاورت بسیار نزدیکتر به اسرائیل-فلسطین قرار دارند، گرمای زیادی را از درگیریهای غزه و لبنان احساس کردهاند. دکتر شان یوم، کارشناس سیاست خاورمیانه در دانشگاه تمپل، توضیح داد که در مورد اردنیها، آنها این انتخابات ایالات متحده را از سه منظر میبینند. اول، کمکهای خارجی سالانهای است که واشنگتن به امان ارائه میکند. در مورد این موضوع، بین هریس و ترامپ تفاوتی وجود ندارد. دوم، حمایت آمریکا از امنیت خارجی اردن در مقابل تهدیدات خارجی در مرزهای پادشاهی هاشمی با سوریه و عراق بری این کشور مهم است. همچنین، در این جبهه، بعید به نظر میرسد که هریس و ترامپ مواضع اساسی متفاوتی اتخاذ کنند. سوم، مهمترین دیدگاه حاکمیت سیاسی اردن در انتخابات ریاستجمهوری ماه آینده آمریکا، این است که این دو نامزد چگونه به مسئله فلسطین برخورد خواهند کرد.
دولت اردن قاطعانه از ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی حمایت میکند و عدم جابجایی فلسطینیها به اردن به عنوان بخشی از استراتژی «وطن جایگزین» برای این کشور اهمیت دارد. به طور کلی، اردنیها انتظار ندارند که هریس یا ترامپ ماشین جنگی اسرائیل را مهار کنند. با این حال، آنها نگرانیهای عمدهای در مورد بازگشت ترامپ و ایده «معامله قرن» او دارند، که «امکان تشکیل یک کشور فلسطینی را از بین میبرد و متعصبان ایده «وطن جایگزین» در اسرائیل را جسور میکند.
اردن به شدت با معامله قرن در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ مخالفت و از توافقنامه آبراهام در سال 2020 انتقاد کرد. بنابراین، اردنیها نگران هستند که پیشرفتهای بیشتری برای تحقق این چشمانداز تحت رهبری ترامپ از جمله تلاشها برای ایجاد معاهده صلح عربستان و اسرائیل و به حاشیه راندن بیشتر تشکیلات خودگردان فلسطین حاصل شود. این امر همچنین میتواند فدای قیمومیت هاشمیها برمسجد الاقصی در بیتالمقدس، به نفع کنترل کامل اسرائیل شود، که ملک عبدالله بارها اعلام کرده است که خط قرمز آن است.
دکتر یوم معتقد است که ریاستجمهوری هریس از نظر سیاستهای ایالات متحده در قبال کرانه باختری کمتر افراطی خواهد بود زیرا او رسما از راهحل دو کشوری حمایت میکند. در حالی که این راه حل «تقریباً مرده» است اما امان آن را راه حلی بهتر از برنامه «معامله قرن» ترامپ و جرد کوشنر میداند که صهیونیسم دست راستی را بیش از هر طرحی که احتمالاً تیم هریس امتحان میکند، قدرت میبخشد.
دولت مصر به رهبری رئیس جمهور عبدالفتح السیسی احتمالاً پیروزی ترامپ را ترجیح میدهد. در دوره اول ترامپ، او کارهای زیادی برای بهبود روابط واشنگتن و قاهره انجام داد. به طور کلی، دولت مصر تمایل به همکاری با جمهوری خواهان در مقابل دموکراتها دارد. دلیل اصلی این تمایل مربوط به مسائل حقوق بشری است. در زمان باراک اوباما و بایدن، ایالات متحده به دلایل حقوق بشری از کمک به مصر خودداری کرد اما ترامپ رویکردی اساسا متفاوت را در پیش گرفت. او روی موضوع بحث برانگیز حقوق بشر و زیادهرویهای ادعایی رژیم مصر چشمپوشید و عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر را دیکتاتور مورد علاقه خود خواند.
با این وجود، اتحاد آمریکا و مصر در دوران بایدن بسیار قوی بوده است. این تا حد زیادی به این دلیل است که کاخ سفید باید به قاهره برای امور دیپلماتیک زیادی در قبال حماس و اسرائیل، هم در درگیریهای 2021 و هم در درگیریهای 2023-2023 غزه مراجعه کند.
به زبان ساده، صرف نظر از اینکه چه کسی در انتخابات ماه آینده ایالات متحده پیروز میشود، میتوان تصور کرد که واشنگتن به اتحاد خود با مصر و در نظر گرفتن این کشور به عنوان لنگر ثبات منطقهای ادامه خواهد داد. با توجه به میزان مواجهه مصر با مشکلات جدی اقتصادی، که ناامنی دریای سرخ و درگیری در سودان همسایه آن را بدتر کرده است، سیسی احتمالاً از همکاری با هر دولت ایالات متحده که برای رهبری او و نقش قاهره در خاورمیانه ارزش قائل است، راضی خواهد بود.
نتیجهگیری
رئیس جمهور بعدی آمریکا باید ترمیم چهره آمریکا در خاورمیانه و سایر مناطق جهان را در اولویت قرار دهد. حمایت واشنگتن از کشتار اسراییل با فناوری پیشرفته در غزه، به شدت به اعتبار ایالات متحده در جهان عرب-اسلام لطمه زد. دولت بایدن از درگیر شدن در دیک یپلماسی موثر در دوره پس از 7 اکتبر 2023 اجتناب کرده است، که تا حد زیادی به آشفتگیهای پر هرج و مرج در خاورمیانه کمک کرده است. امروزه حتی بسیاری از دوستان نزدیک واشنگتن در منطقه از رهبری ایالات متحده ناامید شدهاند.
دولت بایدن چندین فرصت را برای درخواست آتشبس و تضمین یک معامله گروگانگیری بین حماس و اسرائیل از دست داد. در عوض، جنگ انتقام جویانه اسرائیل را تشویق کرد و اصرار داشت که اسرائیل حق دفاع از خود را دارد. دولت بایدن با انجام این کار، ارزشهای اصلی خود را تضعیف کرد و فعالان خاورمیانه را بر آن داشت تا دولت ایالات متحده را به استانداردهای دوگانه و ریاکاری متهم کنند. نظامی زدایی از سیاست خارجی واشنگتن، سرمایه گذاری روی نفوذ و دیپلماسی قدرت نرم و تلاش برای دستیابی به صلحی عادلانه و پایدار بین اسرائیلیها و فلسطینیها همان چیزی است که دولت بعدی ایالات متحده باید انجام دهد.